قسمت هفتم:
ادامه اشغال نوار غزه و بمباران
وحشیانه مدرسه" تابعین" ، همچنین ترور اسماعیل هنیه در تهران بعد از
بازگشت نتانیاهو از امریکا، نشان داد که دولت امریکا هنوز به اعمال قانون جنگل در خاورمیانه توسط
دولت اسرائیل" ژاندارم منطقه" بدون توجه به محکومیت نتانیاهو در محاکم
بین المللی و اعتراضات بین المللی به نسل کشی فلسطینیان امیدوار است. جو
بایدن" رئیس جمهور آمریکا 3 خرداد در واکشن به اتهامات دیوان کیفری بین
المللی به مقامات اسرائیل همچون " ارتکاب جنایت جنگی، جنایت علیه بشریت،
گرسنگی و کشتار غیر نظامیان در غزه" و احتمال صدور حکم بازداشت"
نتانیاهو و گالانت"، در کاخ سفید گفت:" ما موضع خود را در مورد دیوان
کیفری بین المللی روشن کرده ایم. خیلی ساده است، ما صلاحیت آنها را برسمیت نمی
شناسیم. به اعتقاد ما بین آنچه اسرائیل انجام داد و کاری که حماس کرده هیچ شباهتی
وجود ندارد." این دیدگاه نشان می دهد که آمریکا نه تنها خواستار آتش بس نیست،
بلکه ادامه ادامه اشغال غزه و بیرون راندن اجباری فلسطینیان را یکی از ماموریتهای
دولت" آپارتاید" اسرائیل می داند. بنابراین نتانیاهو با وعده دریافت
کمکهای تسلیحاتی، مالی" میلیارد دلاری" و اطلاعاتی، برای اجرای فرامین
به اسرائیل برگشت، آیا ارتش اسرائیل به اهداف تعیین شده خواهد رسید یا نه، جای شک
و تردید جدی وجود دارد. با این وجود اهداف ماموریت نتانیاهو را می توان بشکل زیر
خلاصه کرد:
الف – ادامه بمباران
وحشیانه وحمله زمینی به غزه تا تسلط کامل بر غزه بدون فلسطینیان:
ادامه حمله و بمباران
وحشیانه مدرسه" تابعین" محل اسکان آوارگان فلسطینی با هدف شکست روحیه و
مقاومت مردم و ایجاد ترس و وحشت در میان ساکنین غزه، برای کوچ اجباری و تخلیه آنان
از غزه که به اشغال کامل غزه و تسلط بر ذخائر نفت و گاز در سواحل ادامه دارد.
بنابراین آزادی اسرای اسرائیلی و نابودی حماس و نمایش مذاکره برای آتش بس تنها ابزار تبلیغاتی برای انحراف افکار
عمومی و خرید زمان برای رسیدن به اهداف تعیین شده با قدرت نظامی است.
ب – توجیه افکار عمومی
آمریکا برای ادامه کمکهای مالی و نظامی به اسرائیل با گسترش بحران:
اعتراضات مردمی آمریکا
بخصوص یهودیان به ارسال تسلیحات نظامی برای ادامه اشغال نوار غزه و نسل کشی
فلسطینیان توسط ارتش" نژادپرست" اسرائیل، خیابانها و مراکز دیپلماتیک
آمریکا و اسرائیل را در بر گرفته و هیات حاکمه آنان را با چالش جدی روبرو ساخته
است. هزینه های سرسام آور بدون بازگشت جنگهای اکراین و غزه، بحران اقتصادی را
تشدید و گرانی، بیکاری و.. فشار مضاعفی بر طبقه کارگر و سایر زحمتکشان تحمیل کرده
است. بنابراین برای توجیه و انحراف افکار عمومی برای تداوم ارسال تسلیحات نظامی،
به دشمن فرضی خطرناک نیاز دارد. با انتخاب ترور هنیه در تهران، نتانیاهو دشمن فرضی
در آب نمک خوابانده پروژه جنگ بین مذاهب در منطقه را به نفع انحصارات صنیایع نظامی،
نفتی" گاز" و مالی فعال کرد.
اهداف ترور هانیه در تهران:
با توجه به شکست اخلاقی و
نظامی ارتش اسرائیل در جنگی کاملن نابرابر
در مقابل مردم غزه با وجود حمایت همه
جانبه نظامی، اطلاعاتی و مالی آمریکا و کشورهای همسو چنان ضربه مهلکی بر توهم شکست
ناپذیری ارتش اسرائیل و ابر قدرتی تکنولوژی تسلیحاتی و اطلاعاتی آمریکا وارد ساخته، بطوریکه موقعیت و حضور امریکا را در
خاورمیانه با خطر جدی مواجه شاخته است. در چنین شرایطی تن دادن امریکا به آتش بس
بدون رسیدن به اهداف حداقلی از طریق قدرت نظامی نه تنها موقعیت اسرائیل" ژاندارم
منطقه" را زیر سوال می برد، بلکه منطقه را وارد فاز جدیدی از اعتراضات و
شورشهای اجتماعی کرده و امید فلسطینیان کرانه باختری رود اردن را برای رسیدن به
تشکیل کشور مستقل فلسطینی تقویت خواهد کرد. بنابراین، برای پیشگیری از چنین وضعیتی،
اسرائیل تلاش دارد، هرطوری که شده پای جمهور اسلامی را مستقیمن وارد بحران"
غزه "کرده تا در صورت اقدام تلافی جویانه، بهانه برای دخالت مستقیم نظامی آمریکا
و ناتو در دفاع از دولت" آپارتاید" اسرائیل اجرائی شود. اهداف دیگر این
ترور را می توان به اشکال زیر مورد نظر قرار داد:
الف – ایجاد بی اعتمادی در
میان نیروهای نیابتی جمهوری اسلامی و انشقاق در میان آنان:
جمهوری اسلامی و اسرائیل
با وجود شکنندگی اوضاع داخلی و منطقه ای نمی خواهند و یا اجازه ندارند " از
طرف آمریکا" به جنگ مستقیم با یکدیگر وارد شوند. گسترش ناامنی با وجود برهم
خوردن توازن قدرت در منطقه و احتمال شورشهای اجتماعی، گسترش جنگ به نفع منافع
آمریکا و پایگاههای نظامی آن در خاومیانه نیست. حمله اسرائیل به کنسولگری ایران در
سوریه که در نهایت با مدیریت آمریکا بدون عواقب قابل ذکر حل شد، این ایده را در
نتانیاهو تقویت کرد که می تواند بدون عواقب سنگین با توافق و همکاری اطلاعاتی
آمریکا اقدام به ترور هنیه در تهران مرکز امنیتی ایران کرد،د تا قدرت برتری امنیتی
و جاسوسی خود در منطقه نشان و از هم پاشیدگی و ضعف سازمانهای امنیتی و اطلاعاتی
جمهوری اسلامی را بر ملا کند. با این ترور جمهوری اسلامی در عمل انجام شده قرار
گرفت که نتنها باید پاسخ شکست در داخل را بدهد بلکه باید با اقدام تلافی جویانه
همردیف انتظارت نیروهای نیابتی برآورده کند. از قرائن و شواهد بنظر می آید که
انتقام ترور اسماعیل هنیه انتظارات نیروهای نیابتی را برآورده نخواهد کرد. بنظر می
آید که اسرائیل به هدفش در مورد دوری نیروهای نیابتی از جمهوری اسلامی رسیده و جایگاه
جمهوری اسلامی را در منطقه متزلزل و شکننده کرده است. با این وجود با توجه به
پتانسیل و حمایت داخلی" مردمی"، نیروهای نیابتی بعد از ناامیدی از
جمهوری اسلامی این نیروها بیشتر مستقل شده و به قدرت مردمی متکی خواهند شد و از
طریق حمایت مردمی می توانند ساختار سیاسی و امنیتی دولتها را با چالش جدی روبرو
سازند. از طرف دیگر موقعیت حماس در وضعیت کنونی منطقه بسیار متفاوت با نیرهای
نیابتی جمهوری اسلامی است. حماس از حمایت کافی از طرف فلسطینیان برخوردار است و تا
حدودی مسئله مذهب با خواسته ملی فلسطینیان گره زده است و از حمایت مردمی جهان
برخردار است. بنابراین معضل مظاعف برای امریکا و دولت"آپارتاید" اسرائیل
درآینده دور از انتظار نیست.
ب – انحراف بحران غزه و حق
تعیین سرنوشت ملت فلسطین به جنگ مذهبی بین شیعه و یهود:
دولت"آپارتاید"
اسرائیل در چنان باتلاقی فرو رفته که برای نجات خود به هر خش و خاشاکی چنگ
میاندازد. احیاء پروژه شکست خورده تقابل مذهبی در منطقه، اما اینبار بین یهود و اسلام"شیعه"
یکی از خاشاکیست که دولت" یهودی" اسرائیل برهبری نتانیاهو بدنبال آنست و
امیدوار است از طریق فشار آمریکا به حاکمان کشورهای "سنی"عربی، منطقه را
در مقابل جمهوری اسلامی" شیعه" در یک جبهه قرار دهد. غافل از اینکه اوضاع
منطقه کاملن دگرگون شده و موقعیت کنونی جهان و افکار عمومی داخل کشورهای منطقه،
چنین اجازه ای را به حکام کشورهای منطقه نخواهد داد. در ثانی ایجاد کشور مستقلل
فلسطینی با امنیت منطقه گره خورده و اگر حاکمان عرب با دولت اسرائیل برهبری ناتانیاهو که مخالف تشکیل کشور فلسطینی
است وارد اتحاد شوند، دوری نخواهد گذشت که شورشها و جنبشهای استقلال طلبانه شکل
خواهد گرفت و چهره منطقه را کاملن دگرگون و تاریخ جدیدی در خاورمیانه رقم خواهد
خورد.
جمهوری اسلامی و ترور اسماعیل
هنیه رئیس دفتر سیاسی حماس:
اسماعیل هنیه یکی از رهبرا
حماس به دعوت جمهوری اسلامی برای شرکت در مراسم تحلیف پزشکیان" رئیس
جمهور" به تهران دعوت شده بود، در روزچهارشنبه ده مرداد ساعت 37 :1 دقیقه
بامداد در محل اقامت خود در تهران به همراه محافظ شخصی خود ترور شد. گزارشهای ضد و
نقیضی در این مورد ارائه شد که هنوز هم از کم و کیف واقعه اطلاع دقیقی ارائه نشده
است. ترور دولتی هنینه بسرعت ابعاد جهانی پیدا کرد و جمهوری اسلامی را مجبور ساخت
صراحتن اسرائیل را عامل ترور معرفی کند. با وجود اینکه جمهوری اسلامی به یکسری
تلاشهای بین الملی دست زد، اما از مذاکره با آمریکا به امید پیداکردن راحل متناسب
با منافع آمریکا غافل نماند. امریکا برای جلوگیری از گسترش جنگ طرح آتش بس در غزه بنفع اسرائیل را پیش کشیده است. در
صورت شکست این طرح راه حلی همچون عملیات نمایشی" صادق یک" با برنامه
ریزی آمریکا دور از انتظار نیست.
سیستم تشکیلات امنیتی جمهوری اسلامی:
از زمان موجودیت جمهوری
اسلامی، اساس تشکیلات امنیتی و اطلاعاتی اساسن بر پایه دفاع از حفظ نظام و سرکوب
مخالفین حکومت در داخل ، جنبشهای کارگری و زحمتکشان، زنان، کنترل و سرکوب آزادی
بیان، مطبوعات، انتشارات، آزادی انتقال خبر و... بنا شده است. در خارج کشور هم بدنبال
شناسائی و ترور مخالفین، ایجاد اختلاف بین ایرانیان خارج از کشور و اختلاف و
انشقاق خانواده ها به امید رخنه در میان آنان بوده و هست. وجود تشکلهای مختلفی
همانند وزارت اطلاعات، سازمان اطلاعات سپاه و سازمان اطلاعات نیروی انتظامی و.. .
و عدم هماهنگی بین آنان به محلی برای رقابت باندهای مافیائی رانتخواران و
اولیگارشها و فساد کلان اقتصادی و فرار سرمایه تبدیل شده است. با وجود چنین سیستم اقتصادی و فساد نهادینه شده
زمینه نفوذ سازمانهای اطلاعاتی و امنیتی کشورهای دیگر را بوجود آورده است. در چنین
وضعیتی نفوذ شبکه های جاسوسی بیگانه در تشکیات امنیتی و اطلاعاتی و مقامات
عالیرتبه جمهوری اسلامی امریست بسیار عادی. درثانی، در حالی که حکومت تمامی مخالفین
ومنقدین خود را به جاسوس و نفوذی کشورهای بیگانه می شمارد و در هر حادثه ای افراد
بی گناه را دستگیر و در زیر شکنجه های قرون وسطائی، با اتهام جاسوسی و خرابکاری به
اعدام محکوم می کند، میتواند محیط امنی برای جاسوسان و نفوذی ها ایجاد و در امنیت
کامل به ماموریتهای خود ادامه داده و چه بسا کنترل و هدایت تشکیلات امنیتی جمهوری
اسلامی را بدست گیرند.
