gallery image

کارگری

اقدامات اضطراری برای حمایت از بازداشتی های هفت تپه – فراخوان عمومی- درخواست یاری- فوری

به : کارگران و افکار عمومی در ایران و جهان!
    همکاران هفت تپه، سایر کارگران در ایران و جهان، تشکل های کارگری و حقوق بشری، رسانه ها، افراد و وجدانهای بیدار!
یک ماه از بازداشت نماینده ما کارگران هفت تپه، اسماعیل بخشی میگذرد. مطلعیم که او شدیدا تحت فشار است تا علیه خودش و دیگران اعتراف اجباری کند و همچنین ندامت نامه و تعهد نامه بنویسد. همین شرایط دشوار و ضد انسانی را برای خانم قلیان که تنها و تنها مدافع حقوق کارگری بوده ایجاد کرده اند. ما برای امروز اعلام تجمع کرده بودیم. تعدادی از همکاران نظرشان این بود که بگذاریم که معلوم شود آیا تا روز چهارشنبه بازداشتی ها آزاد میشوند یا نه. ما از خانواده اسماعیل عزیز اعلام حمایت کامل می کنیم و همینطور از خانواده خواهر و فرزندمان خانم قلیان. به اطلاع میرسانیم که:
1 - در صورتی که بازداشتی های مربوط به ما کارگران هفت تپه در این هفته آزاد نشوند، تجمعات حمایتی و اعتراضی خود را از سر خواهیم گرفت.
2 - همکاران ما در کانال مستقل اطلاع داده اند که متنی که با موضوع شکایت از دولت ایران منتشر کردیم مورد استقبال و حمایت بسیاری قرار گرفته و آن متن در اختیار تشکلات کارگری و حقوق بشری جهانی قرار خواهد گرفت. شکایت از دولت ایران در سازمان جهانی کار و سازمان ملل به زودی بعد از ترجمه متن ها و اسناد مختلف و از طریق دوستانی که اعلام آمادگی کرده اند انجام خواهد شد. ما در این شکایت نامه به ادامه بازداشت اسماعیل بخشی و خانم قلیان و پرونده سازی علیه همکار بازنشسته آقای نجاتی و نیز علیه پرونده سازی برای همکارمان محمد خنیفر اعتراض کرده ایم.
3 - همکاران کانال مستقل اعلام کرده اند که رسانه های متعددی تماس گرفته اند و اعلام آمادگی کرده اند که در صورت ادامه بازداشت دوستان ما، به طور کامل و دقیق و مستمر این مسایل را پوشش خبری خواهند داد. ما ضمن استقبال از پیشنهادشان مراتب تشکر خود را از همین طریق به آنها هم اعلام میکنیم.
4 - ما کارگران هفت تپه تا لغو خصوصی سازی به تلاشمان ادامه خواهیم داد. کانال مستقل خبر داده که اطلاعات در حال فشار و اذیت و آزار علیه بازداشت شدگان برای یک فیلم  اعتراف اجباری دیگراست. حتی اگر فیلم اعتراف اجباری را سریالی کرده و هفتگی هم پخش کنند مشکل خودشان را بیشتر میکنند و تنها نفرت و خشم ما را بیشتر میکنند. به جای متهم کردن کارگران و نمایندگان و حامیان کارگری، مشکل را حل کنید: خصوصی سازی مشکل ماست. ما از تمام بازداشت شدگان اعلام حمایت کرده و پخش هرگونه فیلم اعتراف اجباری را محکوم میکنیم.
5 - همکاران عزیزی که خواهان ادامه تجمعات در صورت عدم آزادی بازداشتی ها ( مشخصا اسماعیل عزیزمان و همینطور خانم قلیان) هستند، از هم اکنون بین سایر همکاران، هماهنگی و صحبت برای برگزاری تجمعات باشکوه، مسالمت آمیز، قانونی و حمایتی را آغاز کنند.

جمعی از کارگران هفت تپه - از بخش های مختلف- سه شنبه 30 بهمن 1397
برگرفته از کانال مستقل کارگران هفت تپه
===========================
============
=====
هشدار!  اسماعیل بخشی و سپیده قلیان تحت فشار برای اعتراف اجباری مجدد و سپردن تعهدنامه و ندامت نامه
به کارگران، تشکل های کارگری، رسانه ها و نهادهای حقوق بشری در ایران و جهان!
پس از پخش فیلمی از اعترافات اجباری چند تن از کارگران هفت تپه، که برای سرکوب کارگران و خاموش کردن صدای حق طلبی مطالبات کارگران هفت تپه و تهمت زدن به نمایندگان کارگری انجم شد و در عوض با انزجار کارگران هفت تپه و افکار عمومی مواجه شد، مجددا اسماعیل بخشی، نماینده کارگران هفت تپه و خانم قلیان توسط نیروهای امنیتی و با توحش و خشونت دستگیر شدند. همچنین در همان روزها، یک شهروند به نام خانم سپیده قلیان که از مطالبات کارگران هفت تپه دفاع کرده بود مجددا بازداشت شده است. آقای علی نجاتی، کارگر بازنشسته و عضو سندیکای کارگران نیشکر هفت تپه، در دوره بازداشت تحت فشار قرار گرفت به نحوی که اکنون به طور اضطراری و با مرخصی پزشکی تحت مداوای قلب آسیب دیده خود است؛ همچنین چند تن از مدافعان کارگران هفت تپه، مانند آقایان محمدی فر و امیر قلی و خانم الهیاری کماکان در بازداشت و تحت فشار هستند.
همگی میدانیم که اسماعیل بخشی نماینده ما کارگران هفت تپه و خانم قلیان از حامیان کارگری در زمان بازداشت تحت شکنجه و فشار بودند. مقامات قضائی و امنیتی ایران به جای بررسی شکایت آقای بخشی و مجازات افرادی که وی را شکنجه کرده بودند، خود آقای بخشی را مجددا دستگیر کرد و تحت فشار قرار داد و همیمنطور خانم قلیان که تنها قسمت هایی از آزار و اذیت انجام شده بر خود را بازگو کرده بود را نیز دستگیر کرد. ما مطلعیم که این دو نفر هم اکنون تحت فشار شدید هستند تا از آگاهی گری درباره شکنجه اعلام پشیمانی کنند؛ مطلعیم که در روزهای گذشته و در زمان بازداشت مجدد از آنها خواسته شده تا آنها به دروغ و به اجبار و جلوی دوربین اعتراف کنند که شکنجه ای در کار نبوده و  به دروغ اعتراف کنند که تمامی این موارد توسط به اصطلاح معاندین و رسانه های مخالف نظام به آنها دیکته شده بوده است. ما مطلعیم که در دوره بازداشت دوم و اکنون، آنها تحت فشار شدید برای اظهار پشیمانی و سپردن تعهد نامه های مکتوب متعدد علیه خود هستند. مطلعیم که از سوی نهادهای مختلف قضائی و امنیتی علیه آنها شکایت شده و اتهامات واهی جدید به آنها زده اند. تمامی این موارد تنها و تنها برای خاموش کردن صدای حق طلبی و مبارزات مسالمت آمیز و قانونی  ما کارگران هفت تپه و در راستای حمایت از دزدان و اختلاس گران انجام گرفته است. البته قابل ذکر است که ما به هیچ وجه از دفاع از این دوستان دست برنداشته و چنانچه تا روز چهارشنبه ٢٤ بهمن، اسماعیل بخشی و خانم قلیان آزاد نشوند اقدامات دیگری را در دستور کار قرار خواهیم داد که متعاقبا در مورد آن اطلاع رسانی خواهیم کرد.
بدینوسیله ما از تشکلات کارگری، رسانه ها و نهادهای حقوق بشری در ایران و جهان درخواست داریم، این متن ما را به عنوان شکایت ما نزد سازمان جهانی کار، تشکلات جهانی کارگری و سازمان ملل متحد ثبت و پیگیری کنند. شکایت ما مشخصا به این علل از دولت ایران انجام میگیرد: نقض حقوق بدیهی کارگری توسط جمهوری اسلامی ایران و نقض حقوق اولیه ای مانند، تحصن، تشکل، اعتراض، اعتراض، تجمع و آزادی بیان و عقیده، و اقدام مکرر در شکنجه و آزار و اذیت آقایان اسماعیل بخشی و علی نجاتی و نیز خانم سپیده قلیان و نیز حامیان کارگری مانند آقایان محمدی فر، امیر قلی و خانم ساناز الهیاری که از مطالبات ما کارگران هفت تپه دفاع کرده اند. از تمامی فعالین کارگری، حقوق بشری و رسانه ها تقاضا داریم که ضمن ترجمه این شکایت نامه ، آن را در نهادهای ذیربط ثبت کنند و شکایت ما را از طرق لازم پیگیری کنند. در صورت اعلام نیاز، مستندات لازم برای ضمیمه شدن به پرونده این شکایت را متعاقبا به عزیزانی که پیگیر شکایت خواهند بود ارسال خواهیم کرد.
ما خواهان اعمال فشار و گشودن پرونده علیه دولت ایران درباره نقض این حقوق کارگری هستیم؛ ما قویا خواهان پایان دادن به اعمال فشار به اسماعیل بخشی و خانم قلیان برای اعتراف اجباری مجدد و تعهدهای اجباری هستیم؛ ما خواهان آزادی بی قید و شرط اسماعیل بخشی و خانم قلیان و مختومه کردن پرونده های گشوده شده علیه آنها و نیز علیه آقایان علی نجاتی، محمد خنیفر و مهدی قلیان هستیم.
جمعی از کارگران هفت تپه- دوشنبه ٢٢ بهمن ١٣٩٧
انتشار توسط: کانال مستقل کارگران هفت تپه
فراخوان به ثبت و پیگیری شکایت از دولت ایران نزد سازمان جهانی کار و سازمان ملل متحد 
====================
============
=====
خطابیه جمعی از کارگران هفت تپه، خطاب به 34 تشکل اسلامی دانشجویی
دانشجویان عزیزی که در تشکلات انجمن اسلامی متشکل شده اید و نامه ای منتشر کرده اید که حاضرید میزبان مناظره اسماعیل بخشی و وزیر اطلاعات باشید. با سلام. نکات و ملاحظاتی را درباره نامه شما، به اطلاع میرسانیم.
1 - گویا از نظر شما، صحت مطلب منتشره شده توسط کارگران هفت تپه، منجمله کانال مستقل کارگران هفت تپه، نوشته های اسماعیل بخشی و ده ها خبر و گزارش منتشره دال بر شکنجه و آزار و اذیت اسماعیل بخشی، خانم قلیان، آزار آقای علی نجاتی کارگر بازنشسته، هنوز وضوحا مورد تایید نیست! به نظر میرسد شما خودتان را در مقام واسط برای روشن شدن حقیقت میدانید. یعنی اینهمه اخبار کارگری و شهادت های مستقیم کارگران که آخرینش نوشته ی اسماعیل بخشی بوده برای شما سندیت ندارد؟ در اینصورت میانجی گیری شما بین کارگران هفت تپه و وزیر اطلاعات از نظر ما کاملا یکطرفه و به نفع وزیر اطلاعات و دولت است. دست کم خوب بود نامه ای مینوشتید و خواهان آن میشدید که وزیر اطلاعات بیاید و درباره این واقعیات و شکنجه ها پاسخگو باشد و توضیح دهد. همچنین قابل ذکر است که اسماعیل بخشی فقط فعال کارگری در هفت تپه نیست. ایشان مضافا نماینده چند هزار کارگر در هفت تپه هستند.
2 - گویا شما دانشجویان عزیز هنوز در توهمید که در ایران، یک شهروند میتواند به راحتی مقامات را مورد نقد قرار دهد و از احضار و حبس و تهدید و اخراج و آزار و شکنجه در امان باشد! در نامه شما این توهم، به روشنی دیده میشود. کجای عمر چهل ساله حکومت در ایران خالی از آزار و اذیت سیستماتیک علیه شهروندان و مشخصا کارگران بوده است؟
3 - ما از شما تشکلات اسلامی دانشجویی، واکنشی در قبال سرکوب تشکلات مستقل کارگری منجمله در هفت تپه مشاهده نکرده ایم. مشاهده نکردیم که شما هم همصدا با کارگران مخالف باشید که انتخابات تحمیلی، زورکی و تقلبی برای ایجاد شورای اسلامی کار برگزار شود. مثلا همانطور که شما را آزاد میگذارند که انجمن اسلامی تشکیل دهید سایر دانشجویان نیز باید آزاد باشند سایر تشکلات مستقل و مثلا صنفی، فکری، فرهنگی و اجتماعی خود را بنا نهند و از هر اذیت و تعقیب امنیتی و قضائی مصون باشند.
4 - ما از شما دانشجویان که فرزندان طبقه کارگرید تعجب میکنیم که لزوم متشکل شدن شما در انجمن ها و نهادهای دانشجویی ِ اسلامی به چه علت است؟ اعتقاد اسلامی شخصی هر کدام از شما امر شخصی خود شماست اما لزوم تشکیل انجمن اسلامی چیست؟ در ایران کمبودی در زمینه ترویج و تبلیغ اسلام مشاهده میکنید؟ اینهمه بودجه و امکانات هنگفت و اضافه که برای تبلیغ و ترویج مذهبی هزینه میشود از نظر شما کافی نیست؟ ملاحظه نکرده اید که تمامی قوانین و اجرائیات در این مملکت بر اساس شریعت نوشته و اجرا میشود؟ به واقع ضرورت تشکیل انجمن اسلامی چیست؟ برای اینکه حامی یک جناح خاص از حاکمیت باشید؟ حاکمیت که خود صد ها قانون و اداره و نهاد و سازمان برای دفاع از خودش دارد پس چه لزومی دارد که شما هم متشکل شوید که در این اقدامات شراکت داشته باشید؟ چرا برای دفاع از حقوق مردم متشکل نمیشوید؟ چرا شما دانشجویان همراه و همگام با مردم برای رفع فقر و ستم و فلاکت و شکاف طبقاتی و علیه دزدی و اختلاس سیستماتیک و برای دفاع از آزادی بیان و عقیده و تشکل و تحزب و انجمن و تحصن و اجتماع و اعتصاب متشکل نمیشوید و تلاش نمیکنید ؟
5 - از نظر ما اعتقاد مذهبی شما امری شخصی و انتخاب شماست. اینکه فردی مسلمان باشد یا مسیحی یا به هر خدایی اعتقاد داشته باشد یا نداشته باشد مساله ای شخصی است اما بودجه و امکانات اجتماعی نباید صرف تبلیغ و ترویج اعتقادات مذهبی افراد باشد. بودجه مملکت باید صرف ایجاد رفاه و برابری در جامعه شود. امیدواریم تلاش شما دانشجویان که مشخصا و مثلا مستقیما تبعیض آموزشی و کالایی شدن آموزش را مشاهده کرده اید علیه سیاست های تعدیل اقتصادی، خصوصی سازی، قراردادهای سفید امضا موقت، اخراج، تهدید و علیه سرکوب کارگران، فعالان کارگری و تشکلات مستقل کارگری نیز متمرکز شود. البته برای چنین تلاشی از نظر ما تشکلات مذهبی و عقیدتی مانند تشکلات شما یعنی انجمن اسلامی دانشجویی و یا شورای اسلامی کار، ماهیتا نه تنها مناسب نیستند بلکه خود به نوعی در خدمت بازتولید فقر و تبعیض و سرکوب هستند.
6 - ما نمیدانیم شما به کدام یک از جناح های حکومتی تعلق خاطر دارید و آیا دعوت برای میزبانی مناظره اسماعیل بخشی و وزیر اطلاعات از نظر شما مثلا تبلیغی برای این است که گویا دولت روحانی دولتی پاسخگو است؟ مثلا میخواهید علیه رقبای دولت روحانی اقدامی کرده باشید؟ فرقی ندارد، چه موافق جناح روحانی باشید یا موافق جناح یا جناح های دیگر، خوب است به این واقعیت دقت کنید که تمامی این جناح ها در گسترش فقر و خصوصی سازی و فلاکت و سرکوب، همراه و یکدست هستند و همگی در خدمت مناسبات استثمارگرانه سرمایه داری هستند. ما شما را دعوت میکنیم که به نیروی اجتماعی عظیم طبقاتی خودتان یعنی طبقه کارگر اتکا کنید.
7 - در پایان درخواست میکنیم برای تقویت فضای نقد و گفتگو و  در احترام به اصول اولیه گفتگو و حق آزادی افراد در نشر و نظر، عین نامه جوابیه ما را منتشر کنید و ما نیز در ذیل، اصل نامه شما را منتشر میکنیم. همچنین از پاسخ شما به نامه خودمان استقبال میکنیم.
جمعی از کارگران هفت تپه
شنبه، پانزدهم دیماه نود و هفت
انتشار توسط : کانال مستقل کارگران هفت تپه
--------------
جوابیه جمعی از کارگران هفت تپه

اصل نامه ۳۴ تشکل اسلامی دانشجویی:
 خطاب به وزیر_اطلاعات و دعوت از او جهت مناظره با «اسماعیل_بخشی»: جناب آقای حجت‌الاسلام‌والمسلمین سید محمود علوی، وزیر اطلاعات جمهوری اسلامی ایران
باسلام؛ احتراماً پیرو درخواست جناب ‌آقای «اسماعیل بخشی» فعال_کارگری هفت‌تپه که اخیرا مدتی را در بازداشت به سر برده‌اند، تشکل‌های امضا‌کننده‌ی این نامه درخواست برگزاری مناظره برای روشن شدن موارد مطرح شده توسط ایشان را دارند. در آستانه‌ی ورود به پنجمین دهه‌ی انقلاب، انتظار می‌رود جمهوری اسلامی در مرحله‌ای قرار گرفته باشد که یک کارگر بتواند بلند‌ترین مقامات کشور را مورد نقد قرار دهد و در جایگاه شهروندی خود، آنها را به پاسخگویی وا ‌دارد. لذا‌ ضمن درخواست برگزاری #مناظره با ایشان، ما تشکل‌های دانشجویی امضا کننده‌ی این نامه، آمادگی خود را برای میزبانی این نشست اعلام می‌داریم.
 { امضا، 34 تشکل اسلامی دانشجویی }
===============================
================
=======
کارگران ومعلمان می گویند: ماشین سرکوب جمهوری اسلامی باید نابود گردد
ماشین سرکوب حکومت جمهوری اسلامی بار دیگر 22 نفر از بازداشت شدگان خلق عرب را بطور دسته جمعی اعدام کرد. حقوق بشر اهواز روز یکشنبه 20 آبان در بیانیه ای اعلام کرد:" 22 نفر از شهروندان عرب اهوازی که بنا به اطلاعیه روز 2 مهر 97 وزارت اطلاعات ایران و به اتهام ارتباط با حمله به رژه نیروهای مسلح "جمهوری اسلامی" در اهواز بازداشت شده بودند, بدون اطلاع پیشین به خانواده هایشان روز پنجشنبه 17 آبان بصورت دسته جمعی در زندان مرکزی اهواز اعدام شدند." کشتار وحشیانه اخیر هر چند در ابعادی محدود نسبت به کشتار زندانیان سیاسی در سال 67 صورت گرفت, با اینحال یادآور کشتار وحشیانه و دسته جمعی زندایان سیاسی, به بهانه عملیات نظامی فروغ جاویدان  " مرصاد" است, اینبار رژیم به بهانه عملیات نظامی گروه فوق ارتجاعی داعش, خلق عرب را مورد تهاجم وپاکسازی ملی قرارداده است. عربها همچون ملتهای آذربایجان, فارس, کرد, بلوچ, ترکمن و... که قرنها در محدوده جغرافیائی ایران زندگی کرده و میکنند, از حقوق ملی خود محروم بوده و توسط حکومتهای دیکتاتوری همانند جمهوری اسلامی  سرکوب شده اند. مردم عرب حق دارند در اداره امور داخلی و فرهنگی خود تصمیم گیرنده باشند و با وحدت و همبستگی با سایر ملل ساکن در محدوده جغرافیائی ایران, ایرانی آباد و آزاد و سوسیالیست برپا سازند .
از طرف دیگر, ماشین سرکوب رژیم جمهوری اسلامی در مقابل اعتراضات بحق مردم علیه بیکاری و فقر و گرانی و بیعدالتیهای اجتماعی به خیابانها سرازیر شده و بی مهابا به تهدید, احضار و زندانی کردن فعالان سیاسی و صنفی کارگری و معلمان می پردازد. بنا به اطلاعیه شورای هماهنگی تشکلهای صنفی فرهنگیان ایران مورخ 24 آبان 97 در باره فعلان صنفی آمده است :" احضار به اداره اطلاعات, اطلاعات سپاه, حراستها و پلیس امنیت, تقریبا در تمام استانهای فعال در تحصن صورت گرفته است. دست کم 30 فعال صنفی از جمله اسکندر لطفی بازرس شورای هماهنگی احضار و بازجوئی شده اند و بیش از 50 نفر پیام تهدید دریافت نموده اند و از روز یکشنبه تاکنون دست کم 12 معلم بازداشت شده اند." . بنا بگزارشهای دریافتی تعدادی از کارگران مبارز هفت تپه و فولاد نیز تهدید شده اند.
جمهوری اسلامی در بحران ساختاری گرفتار آمده است که نه راه پیش دارد و نه راه پس. این تلاشی هم که رژیم در پیش گرفته است, بحرانهای اجتماعی را عمیقتر خواهد ساخت. جمهوری اسلامی باید بداند, با تهدید,دستگیریهای گسترده و اعدام نمی تواند, حکومت ظلم و غارتگری و بی عدالتی ولایت فقیه را نجات دهد. کارگران و زحمتکشان بپاخاسته در کارخانجات, مدارس, ادارات , موسسات و روستاها و شهرها اجازه نخواهند داد, رژیم بغایت قرون وسطائی به حکومت ننگین خود ادامه دهد. دور نیست افقی که ماشین سرکوب حکومت اسلامی درهم تنیده, درهای زندانها شکسته و سران حکومت اسلامی در دادگاهای مردمی محاکمه شوند.
زنده باد اتحاد و همبستگی کارگران و زحمتکشان,  زنده باد شوراها, برقرار باد جمهوری فدراتیور شوراها
===========
======
==
کارگران مبارز هپکو زیر شلاق جمهوری اسلامی
جنایات و بیشرمی جمهوری اسلامی ایران  در حق کارگران و زحمتکشان مرزهای شرف انسانیت را همجون سیستم برده داری  درهم شکسته و با احکام قرون وسطائی" قوانین شرع", با شلاق کارگران را شکنجه می کند. دولتهای جهان متمدن به اصطلاح مدافع حقوق بشر به نظاره نشسته و  هر روز با رژیم بغایت ارتجاعی حکومت اسلامی در پستوهای معاملات اقتصادی به چانه زنی مشغولند و چشم بر روی شکنجه کارگران بسته اند. حکومت اسلامی ایران, باید بداند, چنین اعمال قرون وسطائی وجنایتکارانه نمی تواند رژیم بغایت ارتجاعی را از بحرانهای ساختاری نجات دهد. زمان بی انتظار, طالب اعتراض کارگران ایران وجهان با صدای بلند بر علیه اعمال وحشیانه در حق کارگران و سایر زحمتکشان است.
کارگران و زحمتکشان ایران راهی جز گسترش" اعتراضات و اعتصابها" برای رهائی از چنگال چنین رژیم شکنجه و استثمارگر ندارند. تنها با اتحاد و همبستگی و سازماندهی آگاهانه و هدفمند و متشکل در شوراهای کارگران و زحمتکشان می توان چنین رژیم قرون وسطائی را سرنگون و دنیای بهتری برای مردم ایران برپاساخت. در این مرحله نباید کارگران و مردم آزادیخواه به نظاره نشسته و شاهد زندان و شلاق خوردن کارگران باشند و باید به هر شکلی که می توانند انزجار و نفرت خودرا از این عمل وحشیانه و ضد انسانی نشان دهند.
حاکم شرع و رئیس شعبه 106 دادگاه کیفری دو اراک" اکبر رضوانی" 15 نفر از کارگران مبارز هپکو را بطور دسته جمعی به ضربات شلاق و زندان به اتهام خواسته های صنفی محکوم کرد.
کارگران چه می خواهند و چه کسانی هستند:
الف - پرداخت حقوق و مزایای عقب افتاده.
ب – پرداخت حق بیمه به کارگران
پ – بازگشت کارگران تعدیل شده بر سر کار
ت – امنیت و تضمین شغلی برای همه کارگران
ث –  خلع ید مالکیت کارخانه از بخش خصوصی و بازگشت مالکیت کارخانه به مالکیت عمومی
ج – اسامی کارگران
“مجید لطیفی”، “بهروز حسنوند”، “حمیدرضا احمدی”، “امیر هوشنگ پور فرزانگان”، “مرتضی عزیزی”، “هادی فاضلی”، “ابولفضل کریمی”، “فرید کوهدانی”، “مجید یحیایی”، “امیر فتاح‌پور”، “یاسر قلی”، “امیر فرید افشار”،“مهدی عابدی”، “علی ملکی” , “بهروز ولاشجردی"

اتهامات وارده از طرف قوه قضائیه جمهوری اسلامی:
الف – هدایت تجمعات غیرقانونی کارگران منتج به تبلیغ علیه نظام
ب –تحریک کارگران شرکت هپکو به اخلال در نظم عمومی و تظاهرات منتج به تبلیغ علیه نظام مقدس جمهوری اسلامی ایران.
پ – اخلال در نظم عمومی از طریق انتشار و چاپ و نصب بنرهای اعتراضی منتج به تبلیغ علیه نظام.
ت – سخنرانی برای مقرضین
ج – طراح تجمعات کارگری در سازمان خصوصی سازی تهران و دفتر مرکزی
چ – انتشار صوت, تصاویر و پیام منتج به تبلیغ علیه نظام
ح – تحریک و تشویق کارگران و معترضین به اخلال در نظم عمومی از طریق تاسیس گروه تلگرامی هپکو منتج به تبلیغ علیه نظام
خ – شرکت در تظاهرات غیر قانونی کارگران منتج به اخلال در نظم عمومی و.....
احکام صادره:
الف - 74ضربه شلاق تعزیری
ب – 6 ماه تا یکسال حبس برای هرکدام
در مجموع  1110 ضربه شلاق و 24 سال و شش ماه حبس برای کارگران مبارز شرکت هپکو
================
==========
====
سیاست بستن شرکتها خطریست جدی برای طبقه کارگر
روابط عمومی شرکت کشت و صنعت هفت تپه طی بخشنامه ای  تعطیلی موقت شرکت را در حالیکه کارگران و کارکنان شرکت در انتظار حقوق معوقه و عیدی و پاداش پایان سال هستند اعلام کرد. این مجتمع تولیدی با 5000 کارگر و کارمند در سال 1394 بنا به سیاست نئولیبرالیستی جمهوری اسلامی به بخش خصوصی واگذار گردید.
با اعلان تعطیلی موقت هفت تپه سیاست جدید سرکوب اعتراضات کارگری وارد مرحله بسیار خطرناکی شده است. این سیاست سرکوب نتنها کارگران و کارمندان هفت تپه را مورد تهاجم قرارداده بلکه اعلان جنگیست که جمهوری اسلامی بر طبقه کارگر ایران تحمیل میکند. این روش بغایت ارتجاعی و ضد کارگری نشان میدهد که کارفرمایان و دولت جمهوری اسلامی نه تنها تصمیمی برای پرداخت حقوق معوقه ندارند بلکه در صدد تحمیل قوانین برده داری و قرون وسطائی به طبقه کارگر هستند. جمهوری اسلامی در صورت کامیابی در هفت تپه, در صدد است,  این روش سرکوب را به تمامی محیطهای کارگری گسترش دهد. بدین سبب باید طبقه کارگر متحدا در مقابل سیاست تعطیلی نیشکر هفت تپه بپا خیزند و با اتحاد و همبستگی کارگری به عنوان یک طبقه مبارزات خود را سازمان دهند.
این شیوه سرکوب کارگری بار دیگر لزوم اتحاد و تشکل کارگران را بیش از پیش روشن ساخت. مبارزات بی امان کارگران در چند سال اخیر نشان داد که اعتراضات جداگانه کارگران به تنهائی نمیتوانند دست آوردی با ثبات داشته باشد. هر چند کارفرماها و جمهوری اسلامی درمقاطعی مجبور به عقب نشینی شده اند ولی بدون تردید جمهوری اسلامی در موقعیت مناسب به دستاوردهای کارگران یورش برده و اعتراضات کارگران را بشدت سرکوب کرده است.
حال چه باید کرد.
آنچه که مسلم است, جمهوری اسلامی نمیتواند هفت تپه را مادام العمر در حالت تعطیلی نگهدارد. هدف جمهوری اسلامی سرکوب اعتراضات کارگران و زدن ضربه مهلک به طبقه کارگر است. بنابراین تنها راهی که حکومت اسلامی در پیش روی کارگران گذاشته, ادامه مبارزات وحفظ اتحاد و همبستگی کارگران به عنوان طبقه کارگر است. تداوم اتحاد و همبستگی کارگری تنها میتواند  در تشکل و سازماندهی طبقه کارگر متبلور شود. کارگران و کارکنان هر واحد تولیدی و خدماتی باید در مرحله اول  با برنامه ای مشخص و اهداف روشن خود را متشکل و حرکات و اعتراضات خود را سازمان دهند. تجربیات چند ساله اخیر نشان داده که کارگران احتیاج به تشکلی دارند که همزمان با پیشبرد خواسته های صنفی, در مدیریت محل کار و سیاست گذاری تولید و توذیع دخالت مستقیم داشته و درتدوین قوانین و آئین نامه های مربوط به طبقه کار و سایر زحمتکشان دخالت کند و در نهایت در سازماندهی سیاستهای کلان کشوری دخالت مستقیم داشته باشند.  این راه تنها از طریق شوراهای کارگری محل کار و اتحاد شوراهای سراسری طبقه کارگر در اتحاد با شوراهای شهر و روستا میسر است در این صورت است که طبقه کارگر میتواند از منافع کارگران و زحمتکشان حمایت کند.
زنده باد اتحاد و همبستگی کارگران      زنده باد مبارزات کارگران هفت تپه
پیش بسوی ایجاد شوراهای کارگری 
================
===========
========

 تامین هزینه مایحتاج زندگی از بودجه عمومی دولت, حق مسلم بیکاران است


خیزش مردمی بر علیه بیکاری, فقر , گرانی و برای آزادی و برابری  وارد مرحله نوینی شده است.  اعتراضات گسترده اخیر, ماهیت تمامی باندهای حکومتی و اهداف نئولیبرالیستی را برملا ساخت. جمهوری اسلامی با واگذاری صنایع و موسسات ملی به بخش خصوصی( عمدتا به ژنهای برتر و آقا زاده ها) و نهادهای نظامی, انتظامی و موسسات مذهبی, اقتصاد کشور را نابود و فقر و تنگدستی را نصیب کارگران و زحمتکشان کرد. با این وجود حکومت سرمایه داری دلالی شمشیرها را از رو بسته و جنبش مردمی را به خون آغشته و تعدادی درخبابانها بدست نیروهای سرکوبگر کشته, تعداد نامعلومی دستگیر و چندین تن از معترضین زیر شکنجه های قرون وسطائی جانشان را از دست دادند. با  وجود کشتار وحشیانه و تلاش رژیم برای سرکوب اعتراضات توده ای, توهم مردم از کلیت جمهوری اسلامی بشدت ریخت و بی اعتمادی به جناحهای حاکمیت تبدیل به کابوس وحشت برای جمهوری اسلامی شده است . ریزش ترس و وحشت از تعرض مسلحانه رژیم, زندان و شکنجه مرحله دیگری را پیش روی جنبش برابری طلبانه گشوده و میرود   تا طومار ننگین جمهوری اسلامی را درهم پیچد.
 بحران عمیق اقتصادی و ساختاری, کارگران و زحمتکشان شهری را به اعتراضات خیابانی کشاند. بدنبال سیاستهای غارتگرایانه در صنعت آب, واردات بی رویه وعدم حمایت از کشاورزان, روستاها و شهرهای کوچک متروکه شده و میلیونها کشاورز به حاشیه نشینی در شهرها رانده شدند. کارگران ماه ها, حقوق خود را دریافت نمیکنند. تعطیلی کارخانه ها و موسسات شده کابوس وحشت, برای کارگران و کارمندان دون پایه. بازنشستگان در فقر و دانشجویان نیز نا امیدانه برای یافتن کار تلاش می کنند. سیستم قضائی کشور زندگی را برای مردم بسیار طاقت فرسا کرده, دست و پا قطع میکند و کارگران را شلاق میزند, بطوریکه اعتراضات بین المللی را هم برانکیخته است. دیدگاهها و فتواهای ارتجاعی مراجع تقلید, مردم را از هر دین و بخصوص حکومت دینی متنفر کرده است.
تجربیات انقلاب 1357 نشان میدهد که بهترین ابزار تشکیلاتی همان شوراهای مردمیست. بیکاران نیز باید برای دفاع از خود در شوراهای بیکاران متمرکز شوند. شوراهائی دموکراتیکی که بتواند تمامی بیکاران خارج از هر عقیده مذهبی  و مسلک وبا تضمین آزادی عقیده و بیان متشکل کنند. بیکاران باید همگام با اعتراضات توده ای خواسته هائی همچون کار و تامین هزینه مایحتاج زندگی, به جمهوری اسلامی تحمیل کنند.
درقدم اول باید بیکاران در هر شهر دور هم گرد آیند و خواسته خود را با هم درمیان بگذارند. برای پیشبرد چنین هدفی به مراحل زیر میتوان توجه کرد.
1-  بیکاران در مجمعی بنام شورای بیکاران شهر متمرکز شوند. برای مراحل اولیه پیشقدمی تعدادی از بیکاران میتواند کارساز باشد.
2- تعین مکانی برای تجمع اولیه در شهر محل سکونت.
3- نمایندگان شورا,  نمایندگان شورا باید بطور مستقیم انتخاب و مورد تائید و حمایت مجمع شورا قرار گبرند.
4- مجمع شورا باید اساسنامه و آئین نامه شورا را تنظیم و در مجمع عمومی به بحث گذاشته و مورد تصویب قراردهد.
5- شورا باید مکانی را بعنوان محل کار نمایندگان شورا تعیین و همچنین برای تشکیل جلسات عمومی مکانی را در نظر گیرد.
6- بهترین مکان برای دفتر شورا, محلی در اداره کار و یا شهرداری هر شهر است.
7-  اداره کار و یا شهردایها باید مجبور شوند, محلی را برای تجمع بیکاران و جلسات مجامع, در اختیار شورای بیکاران قراردهند.
وظایف عملی شورای بیکاران.
1- شورا باید  اتحاد خود را مستحکم و از نمایندگان خود حمایت وبا شوراهای دیگر ارتباط برقرار کند.
2-  شورا باید خواسته های خود را مشخص و مدون کند و اعتراضات خود را سازماندهی کند
3-  شورا باید در راه تامین مایحتاج اولیه بیکاران جدی باشد. حکومت را مجبور کند که هزینه حداقل مایحتاج زندگی روزمره شامل فرد بیکار و افراد تحت تکفل او را ازمنابع بودجه دولتی تامین و پرداخت کند, تا زمانی که به کار مشغول شود.
4-  شورا باید دولت را موظف به تامین و پرداخت بیمه و هزینه تحصیلی بچه ها تا 18 سالگی و همچنین هزینه های شورا کدد.
5- شورا باید حکومت را مجبور به ایجاد شغل کند و بیکاران از طریق شورا به کار گمارده شوند.
6- شورا باید از کارگران و زحمتکشان شاغل حمایت کند و در جهت تثبیت شغل آنان تلاش کند.
7- شورا باید از حقوق زحمتکشان و زندانیان حمایت و خواستار آزادی زندانیان سیاسی و فعالان مدنی باشد
8- شورا موظف است کارگزاران حکومتی چند شغله را شناسائی و افشا و خواستار جایگزینی بیکاران شود.
9- بیکارانی که بکار گمارده میشوند باید خود را در مقابل بیکارن مسئول و به حمایت از بیکاران ادامه دهند.
شورهای بیکاران میتوانند برای رسیدن به حقوق خود اعتراضات منظم خیابانی برگزار کرده و در صورت لزوم دوائر دولتی را اشغال کنند.
================
============
======

 شورش بیکاران و فقرا بر علیه جمهوری اسلامی ایران


سالهاست کارگران و زحمتکشان برای خواسته های صنفی و مدنی دست به اعتراض می زنند. حکومت اسلامی در این سالها به خواسته ها و اعتراضات آنان گوش نداده, و به بیرحمانه ترین وجه  این نوع حرکتها را سرکوب کرده است. کارگران را به زندان انداخته, و در ملا عام به آنها شلاق زده است. مال باختگان اسیر بانکها و موسسات مالی جمهوری اسلامی از وصول مالشان عاجز مانده اند. روشنفکران به اتهام ابراز عقیده و نظر به زندان افتادند, همراه با زندانیان سیاس شکنجه شدند و وبلاگ نویش زیر شکنجه جانش را از دست داد. زندانیان سیاسی دسته دسته به جوخه های اعدامهای دسته جمعی سپردند. جمهوری اسلامی حتا  حرکات اعتراضی مسالمت آمیز را با استناد به ماده 27 قانون اساسی سرکوب کرده و معترضین صلح طلب را عوامل بیگانه و با اتهام  شورش علیه نظام اسلامی و ولایت فقیه تار و مار کرده است. در حقیقت ماده 27 قانون اساسی امکان اعتراض را از مردم گرفته و دست حکومت را در سروکوبها باز و قانونی کرده است. ماده قانونی میگوید:" تشکیل اجتماعات و راهپیمائیها, بدون حمل سلاح, به شرط آنکه مخل به مبانی اسلام نباشد آزاد است." در حقیقت شرطی که گذاشته شده این اجازه را به حاکمیت میدهد که هرگونه اعتراض را با عنوان توطئه علیه حکومت اسلامی مبانی اسلام سرکوب کند.
رژیم جمهوری اسلامی  در این چند سال مبانی اقتصادی را فلج و به ورشکستگی کشانده و میلیونها مردم را بیکار کرده است. سران مسلمان با غارت و چپاول, میلیاردها ثروت مردم را در حسابهای شخصی نزد بانکهای خارجی سرمایه گذاری کردند و حال و آینده مردم زحمتکش را به تباهی کشاندند وبیکاری, فقر و گرانی رانسیب مردم کردند.
ربیعی وزیر تعاون, کار و رفاه جمهوری اسلامی میگوید,  در آینده نزدیک, بیش از 8 میلیون بیکار خواهد بود که از میان این لشگر بیکار, بیش از 5 میلیون و 600 هزار نفر با تحصیلات دانشگاهی خواهد بود. حتا اگر چنین آماری را واقعی بدانیم این یک فاجعه بحساب می آید. اگر ما در خوشبینانه حالت متوسط هر خانواده را 3 نفر فرض کنیم, جمعیتی بالغ بر 24 میلیون نفر در موضوع بیکار متضرر خواهند شد.
اگر به شهرستانهائی که اعتراضات در آنها شدت داشته نگاه کنیم متوجه میشویم محور حرکت اعتراضات عمومی بیکاری و فقر و گرانی بوده است. بطوریکه روزنامه دولتی ایران اقرار میکند, در 153 شهر بیکاری بیش از 60%  در سال 95 بوده است: تعدادی از آمارهای ارائه شده از طرف روزنامه دولتی بشرح زیر است.
توسیرکان با 31 هزار کل جمعیت با 3 هزار و 526 نفر بیکار در سال 95 داشته.
مشهد با یک میلیون جمعیت فعال 117 هزار نفر بیکار
اصفهان 751 هزار نفر فعال 215 هزار نفر بیکار
کرمانشاه با 198 هزارو 871 جمعیت 64 هزار نفر جمعیت فعال 11 هزار و 735 نفر بیکار
ممسنی با 32 هزار جعیت فعال 7 هزارو 274 نفر بیکار
درود با 51 هزار و 799 نفر جمعیت کل, 44هزار 374 نفر جعیت فعال, 7 هزار و 405 نفر بیکار
این آمارها به استناد آمارهای وزارت کار است و مطمئنن آمار واقعی بیکاری خیلی بیشتر از اینهاست. از این گذشته دریافتی جمیت فعال  کارگری و قشر پائین کارمندان در بخش خصوصی و دولتی در زیر میانگین دریافتی خط زرد قراردارد. با احتساب این بخش جمعیت فعال نشان میدهد که بیش از 80 درصد جمعیت ایران در فقر قرار دارند و گرانیهای موجود نیز بر  خشم مردم افزوده شده و مردم ناچار به خیابانها ریختند .
جمهوری اسلامی نهادینه در فساد و با موضعگیریهای سران حکومتی نشان از  پیشبرد اهداف سرکوبگرانه فقرا و بیکاران است , نه فقر و بیکاری.
آنچه که از شواهد برمیاید رژیم نیروهای خود را در بیشتر شهرها آرایش داده و در ادامه هجوم وحشیانه به اعتراضات حقطلبانه مردم در تدارک کشاندن بخشی از مردم همراه با نیروهای سازماندهی شده و آخوندها به نمایشات خیابانیست. نمایش خیابانی دیروز رژیم در برخی از شهرها بخصوص تبریز و کرمانشاه حاکی از این نوع حرکت است و در ادامه سعی دارد در روز جمعه با استفاده از احساسات مذهبی و ریاکاری تعداد بیشتری نیرو بخصوص در تهران و شهرهای بزرگ به خیابانها بکشاند.با راه اندازی تظاهرات بنفع رژیم رژیم سعی دارد, در روحیه مردم مبارز خللی وارد سازد. جمهوری اسلامی تلاش میکند با راه اندازی چنین نمایشات خیابانی, زمینه  استقرار نیروهای نظامی و امنیتی گسترش و موجه سازد و در نهایت حکومت نظامی اعلام و ساعات منع عبور و مرور شبانه را به اجرا بگذارد. آیا رژیم خواهد توانست به اهداف شوم برسد یا نه, جای تردید وجود دارد.
با وجود ساختار شکننده اقتصادی و تضادهای سیاسی درونی جمهوری اسلامی این هدف در کوتاه مدت نیزبا مشکلات بسیاری مواجه خواهد شد. با چنین اهدافی, آینده دراز مدتی برای جمهوری اسلامی دیده نمی شود.
در صورت تشدید سرکوب, حرکات اعتراضی در کوتاه مدت هر چند محدود کماکان ادامه خواهد یافت و برای گسترش اعتراضات آتی نیروها خود را متشکلتر و سازمانیافته تر کرده  و امکان گذر به مرحله قهرآمیز دور از تصور نیست.
پیش بسوی ایجاد کمیته های مخفی (اعتصاب و گسترش اعتراضات). 
پیش بسوی ایجاد شوراهای مردمی
اتحاد و تشکل تنها راه نجات
================
==========
====

 خامنه ای  و دمیدن شیپور از سر گشاد آن


خامنه ای در دیدار دست اندرکاران کنگره 14 هزار شهید جامعه کارگری میگوید: "هر گاه امام بزرگوار فراخوان می‌دادند، بسیاری از کارگران جوان و مؤمن که حتی نان شب و زندگی آنها وابسته به درآمد روزانه‌شان بود، به‌عنوان بسیجی به جبهه‌ها می‌رفتند."
رویاها و توهم دررهم شکسته خامنه ای از دوران اقتدار جمهوری اسلامی نشان داد, زمان تحمیق و ریاکاری سرآمده و کارگران به عمق فاجعه ای که جمهوری اسلامی  از زمان خمینی برسر طبقه کارگر و سایر زحمتکشان آورده واقف شده اند. اینبار کارگران همراه با زحمتکشان تاریخ را رقم خواهند زد و توطئه ها و ستمگریهای جمهوری رنگارنگ اسلامی را به دیوار شهرها و روستاها خواهند چسباند و موزه ای از ستمگریهای امامان و والیان فقیه همچون سلطنت شاهنشاهی و درباریان برپا و به تماشای عموم خواهند گذاشت تا درس عبرتی باشد برای تمامی توطئه گران و جنایت پیشگان.
نقش تعیین کننده اعتصاب کارگران نفت در جنبش انقلابی شکوهمند 57 و سرنگونی رژیم دیکتاتوری سلطنتی و فرار شاه بر کسی پوشیده نیست. شعارهائی از قبیل " کارگر نفت ما حامی سرسخت ما" و " کارگر گارگر زنده بکار توایم" سراسر ایران را درنوردید و کارگران همراه با سایر زحمتکشان پرچم برابری و آزادی و عدالت اجتماعی را در آسمان ایران به حرکت درآوردند. اداره بسیاری از شهرها, کارخانه ها و موسسات عمومی به دست شوراهای کارگری و سایر زحمتکشان افتاد. عشق و دوستی و آزادی و برابری و عدالت, مردم را درکنار هم قرارداد.
هیاتهای موتلفه, منابرمساجد, احزاب اسلامی و روحانیون برهبری خمینی از همان اوان توطئه علیه کارگران, زحمتکشان و انقلابیون آزادیخواه را آغاز کردند. حکومت اسلامی برهبری خمینی با توطئه های حساب شده و با اندیشه های مذهبی به مقابله با تشکلهای شورائی و مفاهیم کارگری پرداختند. کلمه مستضعف را جایگزین طبقه کارگر و زحمتکشان کرده و کارگران را بطرف سیاستهای مذهبی کشاندند. با شعارهائی از قبیل "کارگر مسلمان" و "مستضعف" جامعه کارگری را به تفرقه انداختند. نمایندگان کارگری با اتهامهای کمونیست, اخلال در تولید, تحریک  کارگران به شورش, دستگیر و به زندان انداخته شدند. تشکلهای شورائی  یکی پس از دیگری سرکوب و به جای آنان تشکلهای ضد کارگری انجمنهای اسلامی و شوراهای اسلامی کار زیر نظر مدیران مسلمان و کارفرمایان بوجود آوردند.
همزمان با سرکوب جنبش کارگری, با تبلیغات گمراه کننده و تحریک احساسات مذهبی, کارگران را از شعارها و خواسته های اساسی منحرف کرده و فرهنگ جامعه را بطرف دلالی و مصرفی سوق داده و سرنوشت کارگران و زحمتکشان را بدست تعدادی باند مافیائی و دلال و روحانیون مدافع سرمایه داری اسلامی سپردند. با تدوین قوانین و اساسنامه ها و آئین نامه ها از نقش کارگران در  قدرت سیاسی بطورکلی جلوگیری کردند. بمرور کلمه امت حزب اله و حکومت ولایت فقیه جایگزین ملت و حکومت کذائی مستضعفان شد. سرکوب کارگران و روشنفکران کارگری در دستور کار سرکوب ماشین امنیتی و نظامی جمهوری اسلامی قرار گرفت. با سیاست خصوصی سازی امنیت شغلی از بین رفت وحقوق و مزایا به حداقل ممکن تنزل کرد. اخراج و بیکار سازی به بحرانی عمیق در جامعه مبدل گشت و معوقه های دریافتی کارگران و برخی کارمندان ماه ها پرداخت نشد. کارگران معترض به عدم پرداخت مزد به شلاق محکوم شدند و دیکتاتوری مدیران در کارخانه ها حاکم و مراسم مذهبی در برخی از کارخانجات اجباری شد. رهبران کارگری بدون صدور حکم و به جرم اختلال در تولید و اختشاش کارگری در زندانهای قرون وسطائی شکنجه و محبوس میشوند. جمهوری اسلامی با سیاست اقتصاد اسلامی صنایع را به نابودی کشانده و واردات جایگزین تولیدات داخلی شد. میلیونها کارگر بیکار, بدون بیمه و عاجز از تامین حداقل زندگی و معالجه عزیزان خود به فقر و فلاکت افتادند.
خامنه ای در ادامه میگوید: "  یکی از کارهای اساسی دشمنان ما این است که شاید بتوانند درکارخانه‌های ما، در مجموعه‌های کارگری ما، بخصوص مجموعه‌های بزرگ، یک رکودی، لنگی‌ای ازسوی کارگران به وجود بیاورند, کارگرها را وادارکنند."
خامنه ای فراموش کرده که همین کارگران و زحمتکشان بودند که دست غارتگران را از منابع ملی قطع کردند و عوامل بیگانه را از کشور فراری دادند. این جمهوری اسلامی برهبری خامنه ای و با همراهی عوامل و جاسوسان شناخته شده دول بیگانه است که منابع ملی را به حراج سرمایه جهانی گذاشته و جامعه کارگری را به طرح شعارهای معکوس همانند " مرگ بر کارگر" و " درود بر ستمگر" مجبور میسازد.
کارگران  نفرت خود را از جمهوری اسلامی با شعار درود بر ستمگر آشکار شاخته و ریاکاری رژیم اسلامی را با  شعار مرگ بر کارگر بر ملا ساختند. حال جنبش کارگری باید نفرت از جمهوری اسلامی را به مبارزه آگاهانه کارگری و با شعارهای درود بر کارگر, مرگ بر ستمگر, نابود باد سرمایه داری و برقرارباد سوسیلیسم تبدیل و آینده ای روشن را در اتحاد با سایر زحمتکشان نوید دهد.

================
==========
====

فراخوان به حمایت از بازداشتی های تجمع مسالمت آمیز کارگران هفت تپه

کارگران هفت تپه: کارگران و تشکلات مستقل کارگری ایران و جهان!

همانگونه که مطلعید امروز سه تن دیگر از کارگران بازداشتی در تجمعات اعتراضی، قانونی و مسالمت آمیز کارگران هفت تپه به قید کفالت آزاد شدند اما هنوز یکی از نمایندگان کارگری، آقای اسماعیل بخشی و خانم سپیده قلیان که در تجمع کارگران و در میان صفوف مردم و خانواده های کارگران حضور داشته در بازداشت هستند.
ما متذکر میشویم که اعتصاب، تجمع، اعتراض و تشکل یابی از حقوق بدیهی، قانونی و انسانی کارگران است و این موارد، هم در قانون اساسی تضمین شده است و هم در قوانین بین المللی که جمهوری اسلامی ایران متعهد به رعایت آن است.
دولت ایران که خود عضو سازمان جهانی کار است و هر ساله به این سازمان گزارشاتی در باب سرکوب کارگران و فعالین کارگری میدهد به خوبی میداند که مطابق مقاوله نامه های 98 و  87 سازمان جهانی کار باید از کارگرانی که دست به ایجاد تشکلات مستقل میزند حمایت کند نه اینکه آنها را زندانی و تحت تعقیب قضایی قرار دهد.
 سندیکای کارگران نیشکر هفت تپه، ضمن همراهی کامل با اعتصاب و اعتراضات کارگران هفت تپه تا کسب دستمزدها و سایر مطالبات معوقه و خلع ید از بخش خصوصی و بازگرداندن شرکت به بخش دولتی، از همه ی کارگران در هفت تپه، کارگران و تشکلات مستقل کارگری در ایران، رسانه ها و نهادهای بین المللی کارگری میخواهد که برای اجرای فوری و بی قید و شرط منع تعقیب قضایی و مختومه کردن کامل پرونده هایی که برای کارگرانی که در روزهای اخیر آزاد شده اند، همچنین به طور جد و با تمام توان برای آزادی همکارمان، اسماعیل بخشی و نیز خانم سپیده قلیان که برای همدلی با ما کارگران بازداشت شده است، از هیچ تلاشی فروگذار نکنند.

سندیکای کارگران نیشکر هفت تپه
شامگاه پنجشنبه 2 اذر 97   
===================
===========
=======

 طرح حمایت از شورای کارگری

ضرورت طرح شورا. 
در طول تاریخ, مبارزین برای کسب قدرت سیاسی و رفع ظلم و ستم, اقدام به تشکیل گروه  یا سازمان هائی کردند که بتوانند به کمک هم نیروی ظلم و استثمار را براندازند . ساختار و سازماندهی  این گروه ها و سازمان ها در دوره های مختلف بر اساس تمرکز قدرت در راس هرم استوار بود. در واقع ساختار تفکر آنها برای رسیدن به قدرت, هرم قدرت در مقابل قدرت بود و کمتر به ساختار هرمی تشکیلات توجه می شد, که چرا هرم قدرت بوجود میآید ؟ و ریشه شکلگیری آن چیست ؟ نیروی واقعی این هرم در کجاست و چرا تمرکز قدرت به راس هرم منتقل می شود ؟ چرا نیروها ئی که در قاعده هرم وجود دارند, غالبا بصورت ابزاری مورد استفاده قرار می گیرند ؟ قدر مسلم است که آموزش و نگرش سیستم هرمی غالب بر تشکیلات اجازه  شناخت, ساختار و سیستم آموزشی نوین را نمی داد. این نوع عملکرد بارها و بارها به اشکال مختلف در فرماسیون های اجتماعی " برده داری , فئودالیته و سرمایه داری تکرار می شود . در دوران برده داری اسپارتاکوس میخواست برده گی را از بین برده و ظلم را بر اندازد . اما می بینیم که چگونه سیستم فئودالی و اشرافیت  از دل  مبارزات  آن دوران بیرون میزند و ظلم و استعمار و استثمار با شدت بیشتری بر جامعه حاکم میشود . این نوع تفکر و ساختار تشکیلاتی تا دوران جدید هم تکرار میشود . انقلاب 1917 بلشویکی  نمونه برجسته این تکرار است و نشان میدهد کسانی که ادعای کمونیستی داشتند چگونه خود به دیکتاتورهای کبیری تبدیل شدند. چین امروزی نیز با چه شفافیتی تحت ادعای حکومت سوسیالیستی, کارگران را در کارخانه ها و موسسات مختلف به خدمت سیستم سرمایه داری دولتی در میآورد.
در واقع هر موقع عده ای که به عنوان هیئت موئسس اقدام به تشکیل گروه یا سازمانی کرده اند , همچنان در راس قدرت قرارمیگیرند و قدرت نسل به نسل به عنوان میراث به دیگری تحویل داده میشود . کره شمالی نمونه دیگری از این مقوله  است. در ایران گروها, سازمان ها و احزاب سیاسی, اهرم قدرتی را در ابتدا در داخل تشکیلات به اجرا در میآورند, تا بتوانند در ادامه ودر صورت پیروزی این اعمال قدرت و سلطه را در سطح جامعه پیاده کنند . این نحوه عمل  در واقع بوجود آورنده چند اشکال بوده و حاصلی جز ایجاد سیستم دیکتاتوری نخواهد بود . تجربه نشان داده است که این نوع سازمان ها در نهایت سعی خواهند کرد که نظریات محدود خود را بعنوان قانون اساسی به تصویب برسانند . در واقع نگرش هرمی, تصمیم گیری, توسط جامعه را سلب و قدرت در دست تعداد معدودی محفوظ می ماند.  این بدین معنی است که عده ای محدود با توانائی بسیارکم و دانش اندک , سعی میکنند کل طبقه و جامعه را , در نهایت کل جهان را رهبری وافکار خود رابه جای تمام حقیقت جهان نشان دهند . آنهم به شکل بسیار محدودی که در ذهن کوچک آنها نقش بسته است  . این آن اتفاقی است که تا کنون افتاده  و اگر  باز هم مانعی در مقابل آن نباشد به روال خود ادامه خواهد داد. یعنی عده ای بعد از تشکیل حزب و یا سازمان به ظاهر با هدف آزادی تمام انسان ها و موفقیت در کسب قدرت سیاسی , همان اهداف اولیه خود را به شکل قانونی مدون بر جامعه مسلط خواهند ساخت . این روند درست همانند روندی است که هر دیکتاتوری برای رسیدن به قدرت و اعمال قدرت طی نموده و دیکتاتور جدید را به جامعه تحمیل می کند.
با اینکه عده ای با انگیزه های بسیار خوب و انسانی بدور هم جمع شده و در یک مبارزه ی طولانی با ظلم و ستم به قدرت میرسند, در صورت عدم وجود تشکلهای نوین مردمی, همین گروهها با اعمال قدرت, تبدیل به دیکتاتورها میشوند که باید عده ای دوباره برای بر اندازی آنها اقدام کنند. بدین جهت شورای کارگران  تنها راه حل این پارادوکس است . طبقه کارگر و  همراه با سایر زحمتکشان و با همآهنگی و چاره اندیشی میتوانند برای تحقق خواسته های واقعی کارگران و زحمتکشان اقدام کنند.
جمهوری اسلامی با اهداف مذهبی  و پادشاه مدعی نماینده تمدن بشری و دیگری در مقام پرزیدنت " ریگان" بعنوان  نمایده تاریخ بشر,  پایان تمدن را اعلام و حمله به جهان عقب نگهداشته شده را عملی میسازد . این ها هر کدام ایده ال های خودشان را در لباسی پر زر ق وبرق و به زور سر نیزه و اسلحه به تمامی جوامع بشری اعمال میکنند . بدین شکل این اهرام قدرتی میخواهند که فرماسیون ها اجتماعی و حتی آینده بشری را بزعم خود شکل داده و خود را قدرت مطلق و پایان هر گونه تغییر در قدرت را اعلام می دارند.
اما کارگران شورائی چه کسانی هستند ؟ و چه طرحی دارند ؟ 
در هر جامعه, نیروهای تولید ی تعیین کننده هستند . ما در هر مقام یا ابزاری که باشیم . چه بصورت کارگاران کارخانه یا بیکار . چه بصورت اسب باشیم یا چکش و یا هر شکل دیگری از کارگری  . وظیفه داریم که برای زنده ماندن و حفظ خانواده مان , نیروی کار خود را بفروش برسانیم . این  یعنی حفظ سیستم سرمایه داری. در حالیکه شورای کارگران و زحمت کشان خواهان آزادی و برابری برای کل جامعه بشری میباشند . تلاش میکنند کل جامعه را از فقر , ظلم وبیگانه گی نجات دهند . حتی آنها ئیکه استثمار کرده و یا حکم اعدام صادر کرده اند . در این رابطه طبقه کارگر مجبور است, از تمام تکنولوژی و ابزارهای موجود علم تا کنونی, همراه با سایر زحمتکشان  راه کارهای  بر اندازی سیتم سرمایه داری را کشف کنند . طبیعی است که این انکشاف یکباره صورت پذیر نیست . بلکه از راه ها و کوره راهای ناشناخته  باید عبور کند .
گروه ها و احزاب سیاسی هیچکدام در ابتدا با انگیزه ی کسب قدرت سیاسی و دیکتاتوری  قدم به میدان نمیگذارند و  همگی در آرزوی به قدرت رسیدن طبقه ی کارگر هستند تا جائیکه بسیاری در اثر جانفشانی و مبارزه در راه آزادی و برابری جان خود را از دست میدهند . متاسفانه, ساختاری که برای سازمان دهی بکار میگیرند آنها را در راس هرم قرار داده بعد از قدرتگیری, از عمل کرد و اندیشه ی راستین و واقعی نیروهای تولید جامعه یعنی طبقه ی کارگر فاصله گرفته و کارگران و سایر نیروهای اجتماعی که  در روند بر اندازی ماشین دولتی سرمایه داری شرکت کرده بودند را از اداره سیاست و سازماندهی کار و تولید جدا سازند. این جدائی باعث انحراف و به شکست کشاندن جنبش و تسلیم به ایده آلیستها در هرم قدرت میشود . در حالیکه قصد آنها خدمت به جامعه انسانی است. اما عملکردشان بعد از رسیدن به قدرت به اسارت و بندگی انسان ها تبدیل میگردد. مگر این که همین ملت اجازه  قدرت یابی به آنها نداده و خود بر سرنوشت شان حاکم شوند . دراین رابطه  شورای کارگری بعنوان بهترین آلترناتیو مطرح می شود .
این ها کی هستند ؟
کارگران و زحمتکشان هستند که درکارخانه ها و سایر موسسات کار می کنند و همه از دسترنج آنها بهرمند می شوند . این رابطه ی دو طرفه بین کارگران و سایر اقشار جامعه  در ساختار اجتماعی قابل حذف نیست و هیچکدام هم جای دیگری را بزور و یا نیرنگ نمی تواند اشغال کند و تنها در صورت امکان همکاری و تفاهم کامل می توانند برای تکامل گام برداشته و جامعه ای نوین را برپا سازند.
بشر در طول تاریخ, جوامع را در دوره های مختلف بر پایه علوم محدود و ناقص خود, جهان را تبیین کرده است. زمانی افلاطون و ارسطو فکر میکردند که زمین مرکز کائنات است و خورشید بدور زمین میچرخد . در این حالت ما نباید به حرف ارسطو بخندیم و خود را کاشف علوم امروزی بدانیم . این درست است که آنها در آن روزگار, امکانات امروزی را نداشتند . اما پایه های علم , فلسفه ومنطق از همان دوران شروع شده تا اکنون بشر فهمیده که زمین گرد است و بدور خورشید میگردد و هیچ نیروئی خارج از زمین بر ما حاکم نیست, بلکه این خود بشر است که بر سرنوشت خود حاکم است . این  کننده های کار هستند که در هر دوره ای میتوانند علوم جدید را کشف و روند تکاملی را به پیش ببرند . در واقع اگر اشکالی در کار هست در اجرای این آگاهی است  و الا آگاهی از نوع دیگر و خارج از تجربه بشر وجود ندارد. تنها کافیست که مناسبات و روابطی در تولید بر قرار شود تا استثمار برای همیشه نابود شود 
ما به عنوان بخشی از انسانهای آشنا به اندیشه وفرهنگ ایران , میتوانیم برای کشف راه کارها وبا ایجاد همآهنگی جهت ارتباط زنده با مردم ایران شروع به عمل نمائیم. حتا بعنوان یک مجموعه کوچک ما میتوانیم با بررسی یک طرح ساده  برای ارتباط مستقیم با مردم ایران, جهت بر اندازی جمهوری اسلامی نقشی ارزنده داشته باشیم. با اضافه کردن نظرات دیگرکارگران صاحب نظر به این طرح می توان به توافق عمومی رسید.  تعیین یک استراتژی یا طرح ساده یک رویا نیست بلکه قدم به قدم آن مشخص و عملی است, فقط باید برای اجرائ آن اقدام کنیم.  
مردم ایران طی این 40 سال به اشکال مختلف مبارزه کرده و با تلفات سنگین و به اشکال مختلف, مبارزه را پیش برده اند. در این روند سازمانها و احزاب شکل گرفته, خارج ازکره زمین نیامده بلکه مبارزینی هستند از توده های مردم ایران که  در اشکال سازمانی و ایده ائولوژی متشکل  شده اند و با همین ابزارها توانستند تا کنون مقاومت کرده و دوام بیاورند . این سازمان ها به هیچ وجه با انگیزه ی خیانت به وجود نیآمده, بلکه با هدف خدمت به مردم ایران شکل گرفته اند . تفاوت و دانائی آنها در امر مبارزه درست مثل دوره ی افلاطون به علت آگاهی کمتر از علم و نتیجه به تفسیر غلط  جهان اقدام میکردند . این گروه ها و سازمان ها, در آغاز دچار اشتباه و خطا شده و تلفات سنگینی را متحمل شده اند . مثلا کمونیست های زمان شاه اکثرا مطالعه درستی از مارکس نداشتند , اما خود را مارکسیزم می پنداشتند, درست مثل آخوند مسجد ندیده. مگر میشود بدون خواندن آثار مارکس گفت : "مارکسیسم  یا کمونیست هستم ؟" در چین کمونیست 8 سال بعد از انقلاب اثار مارکس ترجمه شد. مائو مدعی بوده که کمونیست است . به همین ترتیب بیشتر کمونیست های ایرانی, آثار مارکس را از زبان لنین و استالین مطالعه کرده اند و در عمل ادعا دارند که خود مارکس هستند . از خودشان آیه نازل میکردند که این سرنوشت ما بوده و هست . ما چیز هائی را که به غلط یاد گرفتیم به زور بخورد دیگران دادیم . تمام این مطالب به این مفهوم نیست که مبارزین در ایران را نادیده گرفته وکناربگذاریم .  خودمان را از این قافله جدا دانسته و فکر کنیم پروسه از امشب شکل میگیرد . ما انسانهای واقع گرا و ماتریالیست هستیم و رابطه جهان را مادی و برنامه ی عمل را بر مبنای واقعیات عینی بر رسی میکنیم .
ما اهداف استراتژیک خود را در ارتباط با داخل کشور و تحولات آن بر مبنای براندازی جمهوری اسلامی و سیستم سرمایه داری مشخص میکنیم . کارگر خواهان آزادی و برابری همه انسانهاست . همه ی انسانها را  از خود و دوست خود می داند و حتا وجود دیکتاتورها, ظالمان و استثمارگران را پدیده ذاتی انسان ارزیابی نمیکند. کارگران و زحمتکشان معتقدند که این بیگانگی و شیئیتی انسان  در اثر فرماسیونهای طبقاتی و سیستم سرمایه داری بوجود آمده و با ایجاد جامعه ای نوین و برابری طلب از بین خواهد رفت.
 تمام انسانها ئیکه به هر دلیل در لایه های  طبقاتی قرار دارند, چه روشنفکر یا خورده بورژوا  یا هر لایه ای از طبقه ی کارگر و پرولتاریا باشد . اگر میتوانند و میخواهند در این مسیر براندازی سرمایه داری و جمهوری اسلامی با ما همراهی و همکاری کنند, جزو نیروهای ما محسوب میشود .
این انتساب در چه صورتی امکان پذیر است ؟
اگر ما که خود را منتسب به طبقه ی کارگر میدانیم و بعنوان نیروهای شکل گرفته شورائی وارد مبارزات عملی براندازی نشویم وصفوف خود را مستحکم نکنیم, طبق روال همیشگی اقشار مختلف طبق خاصیت لایه های طبقاتی خودشان عمل کرده وبعد از هر اعتراض به سمت قدرت حکومتی و سیستم غالب خواهند رفت و جنبش به انحراف کشیده و سیستم سرمایه داری بشکل بسیار خشن طبقاتی دوباره احیا خواهد شد. تا وقتیکه کارگران بطور انفرادی درزیرستم سرمایه زندگی کنند, چه بعنوان اسب یا چکش همچنان در استثمار بیرحمانه سرمایه و تثبیت آن به سر خواهند برد . طبق آمار آی - ال -  او  سازمان جهانی کار هر ساله بیش از یک میلیون و چهارصد هزار نفر در اثر حوادث کار ازبین میروند . این یعنی یک جنگ واقعی بین کارگران و سرمایه که  تلفات آن در نظام سرمایه داری بهیچ وجه به حساب نمیآید . تنها با تجمع و سازمان دهی است که خاصیت طبقاتی میتواند فعال شده و به نتیجه ی آن, بعنوان تاثیر گذار و تعیین کننده میتوان چشم داشت.
بکوشیم برای سازماندهی کارگران وخلق های زحمت کش, خود را در شورا سازمان دهیم.
اصغر  :  18-09-2018

No comments:

Post a Comment