ضرورت جنبش عمومی علیه اعدام

به ندرت شنیده شده که در این 42 سال حکومت جمهوری اسلامی روزانه, به بهانه های مختلف, اعدامی در ایران صورت نگرفته باشد. اعدام  یکی از پایه های اساسی جمهوری اسلامی است که بر اساس" احکام شریعت اسلامی" پایه ریزی شده و در دیدگاه اسلام شریعت, قضاوت مستقل وجود ندارد و تحت اختیار" ولی فقیه" یا  با نمایندگان وی است. بنابراین جامعه ایران باید به وجود" اعدام" و قانون شریعت کاملن جدی نگاه کرده و قوانین و احکام شریعت را ملغا و داوری را بر پایه  قوانین مدنی مدرن و تحت حاکمیت مردم, قرار و اعدام را از احکام قضائی برای همیشه محو کند.

جمهوری اسلامی از اعدامها اهدافی همچون" سرپوش گذاشتن به" معضلات اجتماعی" و عدم پاسخگوئی به آن, حفظ" اقتدار و ثبات" حکومت شرعی قرون وسطائی " و "غارت اموال عمومی به نغع قشر خاصی از صاحبان قدرت" دنبال می کند, نتیجه ای جز غارت اموال عمومی جامعه و به فقر و فلاکت کشاندن اکثریت مردم نداشته است.  

فرزند ناخلف

اظهارات  اخیر کلانتری معاون رئیس جمهور و رئیس سازمان محیط زیست جمهوری اسلامی ماهیت اصلی ضد امریکائی و انقلابی بودن خمینی و روحانیت را  بار دیگر برملا کرد . ترور محسن فخری زاده " معاون وزارت دفاع و رئیس سازمان پژوهش و نوآوری وزارت دفاع " ضعف و از هم پاشیدگی و چند دستگی سیستم اطلاعاتی و امنیتی رژیم را آشکار.و با اظهارات محمد جواد ظریف" وزیر اورخارجه " بحران حکومتی و اختلاف باندی در ابعاد داخلی و خارجی  را وارد مرحله تازه ای گردید. هرچند این سه موضوع , زنجیره ای به هم تنینده است, ولی برای روشنتر شدن موضوع بطور جداگانه به نکاتی اشاره می شود.  

تجارت" دلالی" با اعضای بدن فقرا

در و دیوار و صفحات مجازی پر شده از خرید و فروش" کبد, کلیه, قلب, استخوان, قرنیه چشم و...." بدن انسانهای فقیر و تهیدست. انسانهای شریفی که از فقر, بیکاری, گرانی  مسکن و نان مجبورند اعضای بدنشان را بفرشند . همسر" مرد 27 ساله" یکی از فروشندگان کلیه, می گوید :" کلیه همسرم را پارسال 50 میلیون تومان فروختیم تا از مستاجری دربیایم, یک خونه بدون امکانات در سرآسیاب خریدیم. اما کلیه را که فروختیم کار برای شوهرم سخت شد. حالا می خوایم بخشی از کبد رو بفروشیم که یا مغازه بگیریم یا ماشین بخریم تا باهاش کار کنه."  این فاجعه, بیان معضل بسیاری ازخانواده های ایرانیست.

به کجا می رویم

روزی نیست که خبری زجرآور از گوشه و کنار کشور به گوش نرسد. تصور اینکه, ازدیاد چنین خبرهائی, به یک روال عادی و پایدار تبدیل شود, بسیار وحشتناک و زجرآور است. بچه مدرسه ای" خانواده فقیر" از نداشتن حداقل امکانات آموزشی, خود کشی می کند. کارگران زندانی, شکنجه, و شلاق زده می شوند. مادر بلوچی برای سیراب کردن بچه هایش مجبور به هم آغوشی با مرد غریبه میشود. محرومین از عدم تامین حداقل مایحتاج زندگی و سرپناه به قبرستانها و آلونکها پناه می برند. فقرا از توان تامین هزینه های بیمارستان, دوا و دکتر عاجز و در خیابانها جان می دهند. بیمارستانها جای امنی برای مریضان نیست. بیکاری و فقر زندگی میلیونها انسان را در معرض نابودی قرار داده است.

ویدئوئی که در ذیل مشاهده می کنید, مصداق شکنجه و کشتار در ملاء عام است. بنا به گفته معاون امنیتی و انتظامی فرماندار مشهد:" پلیس برای پایان دادن به نزاع خانوادگی و درگیری بین مرد جوان و پدرزن در محل حاضر شده بود." اما دخالت پلیس" استان خراسان رضوی"  در ماجرای اختلاف خانوادگی به شکنجه و مرگ در ملاء عام ختم می شود. مهرداد سپهری" جوان مذبور" با دستبند به ستون بسته و در حضور مردم شکنجه و کشته می شود. حال سوال این است که چرا نیروهای سرکوبگر رژیم" درهر لباسی" جرات پیدا کردند, به هر جنایتی دست یازند؟ این مسئله را می توان به شرح زیر بیان کرد.

صلح امام حسن با معاویه

روحانی در جلسه هیات دولت, روز چهارشنبه " مهر ماه 1399"  گفت:

" امام حسن در پاسخ به اعتراض برخی از اصحاب خود در مورد پیمان صلح ایشان, فرمود وقتی اکثریت قاطع جامعه و مردم صلح می خواهند, من صلح را انتخاب می کنم." چندی از گفته های روحانی نگذشته بود که نمایش شناخته شده همیشگی برای انحراف افکار عمومی, به راه افتاد. مجتبی ذوالنوری" رئیس کمسیون امنیت ملی و سیاست خارجی مجلس اسلامی" می نویسد:" روحانی اگر برای توجیه مذاکره با دشمن, علت صلح امام حسن با معاویه را بهانه می کند, امروز اکثریت قاطع ملت ایران به کمتر از عزل و مجازات وی راضی نمی شوند. با چنین منطقی, رهبر انقلاب باید دستور دهند هزار بار وی را اعدام کنند تا دل مردم راضی شود." این نمایش هر چند تند, در وحله نخست, گویای بحرانهای عمیق و لاینحل" اقتصادی, اجتماعی, سیاسی و ایدئولوژیک" در جمهوری اسلامیست و از طرف دیگر انحراف افکار عمومی از توطئه ایست که جمهوری اسلامی, خود را برای بیعت بدون قید و شرط در فردای انتخابات ریاست جمهوری امریکا با " ترامپ" و یا با" بایدن" آماده می کند.

نئولیبرالیزم و ویروس کرونا

 

قسمت دوم:

براساس آمارهای رسمی ارائه شده توسط" سازمان بهداشت جهانی" کل مبتلایان در جهان به ویروس کرونا, سی و پنج میلیون و ششصد و هشتاد و هشت هزار" 35,688,000 " نفر و آمار تلفات یک میلیون و چهل و پنجهزار و دویست" 1,045,200 " نفر و تعداد معالجه شدگان بیست و شش میلیون و چهارصد و پنجاه و دو هزار" 26,452,000 " نفر است. امریکا با" 7,679,644 " نفر مبتلا و" 215,032 " نفر فوتی و تعداد معالجه شدگان" 4,895,078 " نفر در میان کشورهای صنعتی پیشرفته پیشتاز است. رئیس جمهور امریکا" دونلد ترامپ و تعدادی از افراد کاخ سفید نیز به ویروس کرونا مبتلا شده اند و تحت درمان قرار دارند.

براساس آخرین آمار رسمی, توسط سازمان بهداشت جهانی, ایران با" 475,674 " مبتلا و" 27,192 " نفر فوتی و" 392,293 " نفر معالجه شده در راس کشورهای مبتلا به ویروس کرونا در خاورمیانه قرار دارد. این تعداد آماریست که جمهوری اسلامی به این سازمان اعلام کرده است. مسلمن آمار واقعی با توجه به گزارشات داخلی و اظهار نظرهای متفاوت مسئولان جمهوری اسلامی بمراتب بیشتر و چندین برار آمار رسمیست. در حال حاضر تقریبن تمامی ایران در وضعیت قرمز" ویروس کرونا" قرار دارد و استان تهران در وضعیت بسیار خطرناکی است. ولی چرا؟ با وجود امکانات وسیع ارتباطی, حکومت اسلامی اسرا به مخفی کردن آمار مبتلایان و تلفات ویروس کرونا دارد؟ این پدیده را می توان از دو منظر" ساختار ایدئولوژی اسلامی" و" ساختار بهداشت و درمان و خدمات اجتماعی" مورد ارزیابی قرار داد.

هشدار به تمامی خانواده ها به مناسبت خود کشی پدر امیر حسین مرادی

محمد مرادی"پدری عاشق" در اثر تهدید به اعدام فرزندش" امیرحسین مرادی" از معترضین" آبان ماه سال 1398 "  توسط جمهوری

اسلامی, روز دوشنبه هفتم مهر 1399 خود را در خانه کشت. خبری بسیار سنگین و وحشتناک که روح هر انسانی را می آزارد. هرچند چنین فجایع ناگوار, تازگی ندارد و بسیارند" پدارن و مادرانی" که از غم از دست دادن فرزندانشان در زندانهای قرون وسطائی حکومت ولائی دق مرگ شدند. اینبارخودکشی محمد مرادی, زنگ خطر برای تمامی خانواده های" معترضین و فعالین کارگری, مدنی, اجتماعی و سیاسی را بصدا درآورد . رژیم دلالان سرمایه, با شیوه های مختلف در صدد ایجاد ترس, وحشت و نا امنی در جامعه هست. تا آنجا که مردم در چاردیواری خانه هم احساس امنیت نکنند. همچنینین هشداریست به انسانهای آگاه و نهادهای بین المللی دفاع از حقوق بشر, که سکوت خود از در مقابل این همه جنایات ضد بشری جمهوری اسلامی شکسته و به امید" بده و بستانهای معاملات دیپلماتیک پشت پرده دولتها" نباشند.  

شکنجه گران جمجمه می شکنند. حکام شرع انگشت قطع می کنند

عجب روزگاریست , روزگاری بس اسفناک و درد آور که بهترین فرندان یک کشور در زندانها مورد انواع شکنجه و تجاوز قرار میگیرند. کارگرانش تهدید, شکنجه و زندانی می شوند و از دریافت حقوق عقب مانده اشان وامانده و با شکم گرسنه, خود و خانواده اشان سر به بالین می گذارند. هزاران انسان آزادیخواه و برابری طلب در زندانهای جمهوری اسلامی زیر ضربات باتوم وشلاقهای جلادان" ذوب شده در" ولایت" پرپر شده اند. جنایتکاران شرع زیر بیرق" حقوق بشر اسلامی " انگشتان دست نوجوانان را قطع می کنند. با باتوم سر" نادر مختاری" 35 ساله معترض شجاع  را شکافتند. زیر شکنجه, "نوید افکاری" کارگر شجاع و ورزشکار را کشتند. عجبا از این سکوت درد آورمردمی که با شجاعت تمام  دیکتاتوری شاهنشاهی را سرنگون کردند. اما در مقابل جنایتهای آشکار چهل ساله جمهوری اسلامی چشم فرو بسته و سکوت کرده اند.

نابود باد شکنجه و اعدام, یکی از ارکان اصلی حکومت شرع

بار دیگر ماشین شکنجه و اعدام جمهوری اسلامی یکی از فرزندان این مرز و بوم را به خاک و خون کشاند. نوید افکاری نایب قهرمان کشتی نوجوانان ایران که بهمراه دو برادرش سال 1397 در اعتراضات خیابانی به گرانی " ارزهای خارجی" و" فقر" در شیراز دستگیر و متعاقبن به قتل یکی از کارمندان حراست اداره آب وفاضلاب شیرازمتهم می شود. در جریان بازجوئی با شکنجه های وحشیانه قرون وسطائی" نوید" مجبور به اقرار قتلی می شود که هرگز از او سر نزده است. در فایلهای صوتی بعدی وی معلوم می شود که," اعتراف به قتل اجباری و در زیر شکنجه گرفته شده و هرگز از طرف او قتلی صورت نگرفته است." با این وجود حکم اعدام وی توسط حاکم شرع صادر و مورد تائید سران" قوه قضائیه" و" ولی فقیه" قرار می گیرد.

آرزوهای رهبر مستضعفان جهان با بولدزرهای ابوالفضل آشکارشد

جمهوری اسلامی ایران که خود را وارث رهبر" مستضعفان" جهان می نامد, با اعزام نیروهای سرکوبگر و بولدزر برای سرکوب و تحریب خانه و مزرعه های کشاورزان زحمتکش" مستضعف" روستای ابوالفضل پرده آخر ماهیت ضد مردمی خود را بنمایش گذاشت که با مقاومت روستائیان و با انزجار افکار داخلی و بین المللی روبرو شد.

جنگ قدرت و فساد تمامی موحودیت جمهوری اسلامی را فرا گرفته و با شدت کرفتن جنگ قدرت در لایه های میانی" دوم و سوم" , کل رژیم جمهوری اسلامی به چالش کشیده شده است. نمایش کمدی پرویز فتاح رئیس وقت بنادمستضعفان" از نیروهای دست دوم" با حداد عادل" از اقوام خامنه ای" شروع و با عذر خواهی از حداد, پرده اول نمایش با خفت و خواری به اتمام رسید. پرده دوم نمایش که در واقعیت وظیفه اصلی بنیاد مستضعفان است با حمله برای تصاحب خانه ها و زمینهای مزروعی روستائیان" روستای ابوالفضل" ماهیت غارتگرایائه نظام سرمایه داری دلالی و بنیادهای رنگارنگ ضد مردمی اش را به نمایش گذاشت.

با 20 دلار, شیرازه نئولیبرالیسم بهم ریخت

پلیس امریکا , جرج فلوید سیاهپوست 46 ساله امریکائی را به اتهام اسکناس 20 دلاری تقلبی در روز دوشنبه 5 خرداد دستگیر و چهار نفر مامور پلیس او را وحشیانه به زمین انداخته, با فشارروی گردنش, اورا خفه می کنند" کشتند". جنایتی بس وحشتناک, برای 20 دلار که ادعا شده, تقلبیست. البته این نوع اتهامها توسط پلیس امریکا در مورد سیاهپوستان و سایر رنگین پوستان امریست عادی. بهرحال پلیس در نظام سرمایه داری دو وظیفه اصلی دارد.

الف – وظیفه حفظ و تامین امنیت سرمایه و سرمایه داران و اجرای بی قید وشرط فرامین توسط ماموران پلیس و نظامی,

ب – وظیفه کنترل و سرکوب مردم.  اجرای این عمل باید چنان خشن و بیرحم باشد, تا مردم از هیبت پلیس مو بر تنشان سیخ و جرات نکنند, بر علیه فقر و تبغیض نژادی و ... مقابل نظام مقدس سرمایه داری  دست به اعتراض بزنند.  

ویروس کرونا و درماندگی نئولیبرالیسم

 :قسمت اول

ویروس کرونا همچنان, انسانهای بیشماری را مبتلا و یا به کام مرگ می فرستد. افزایش روزانه آمار مبتلایان و جانباختگان, ترس و بی اعتمادی عمومی را در جامعه جهانی گسترش و ناتوانی جوامع سرمایداری در مقابله با چنین عوارضی بیش از پیش آشکارساخته است. دولتهای سرمایه داری برای اختفای بحران سرمایه داری و نابودی سیستم آموزش و بهداشت و درمان عمومی و تعطیلی بسیاری از بیمارستانها, از اعلام تلفات واقعی جلوگیری و با دفاع از سیاستهای نئولیبرالیستی ، و عدم سرمایه گذاری در خدمات بهداشت, درمان و تغذیه عمومی, سلامت عمومی,کارگران و زحمتکشان شهر و روستا را با وچود "ویروس کرونا " به مخاطره انداخته اند. دولتهای سرمایه داری مدافع نئولیبرالیسم نه تنها عاجز از راه اندازی و تجهیز مراکز بهداشت و درمان هستند,  بلکه به بهانه های مختلف از تقویت بخش عمومی سلامت مردم, جلوگیری و امکانات عمومی را به پای انحصارات وصنایع جنگی قربانی می کنند. دولتهای سرمایه داری در چند سال اخیر" با اجرای سیاستهای خصوصی سازی" تا بدانجا پیش رفته اند که  قادر نیستند یا نمی خواهند وسایل و لوازم ایمنی را در اختیار مراکز درمانی قرار دهند و حتا نمی توانند, مالکان سرمایه دار را برای حفاظت از کادر درمانی و خدماتی ملزم سازند. روزی نیست که از مرگ پزشکان و پرسنل درمانی و خدماتی خبری نباشد. با این سیاستها,  نظامهای سرمایه داری " نئولیبرالیسم" ثابت کرد که آنچه که برای سیستم سرمایه داری مهم است سرمایه است نه جان انسانها.

در صفی واحد به استقبال اول ماه مه می رویم

اول ماه مه 1886 میلادی روزیست  که کارگران شیکاگو با خواست 8 ساعت کار در روز به اعتصاب سراسری پرداختند.هرچند پلیس حامی سرمایه داران این اعتصاب را به خاک وخون کشید، اما حرکت تاریخی کارگران شیکاکو به پرچم همبستگی  کارگران سراسر جهان تبدیل شد. اول ماه مه روزی است تاریخی که به مسیررهایی بخش برای طبقه کارگر و کل بشریت تبدیل شده است . نظام سرمایه داری براثر تمرکز هرچه بیشتر ثروت دردست مشتی کوچک وفقرعمومی اکثریت، جهان را به بربریت کشانیده است. دیگر راهی نیست جز راه اکثریت همگانی  که در آن هیچ بودگان همه چیز گردند!

شرکت در انتخابات یعنی" بیعت" با ولایت فقیه

در حکومت ولایت فقیه صحبت کردن از انتخاباتی که مردم بتوانند,در سرنوشت خود نقش داشته باشند, بیهوده است. اسلام و بطور کلی " ادیان" نقشی برای مردم " زن و مرد" در تعیین سرنوشت خود نمی شناسند, بلکه مشیتی الهی می دانند و مردم موظف به اطاعت از اوامر حاکم یا حاکمان" مقدس" هستند. اگر جمهوری اسلامی در ظاهر انتخابات مجلس شورای اسلامی را هر چند سال یکبار برگزار می کند, در حقیقت گرفتن بیعت مجدد از مردم است. با توچه به وضعیت داخلی و اعتراضات مردم بر اثر" گرانی, بیکاری و گرسنگی" و بر علیه بیعدالتی, چپاول, غارتگری و رانتخواری حاکمان , مشروعیت رژیم به چالش کشیده شده و از طرف دیگر رژیم در سیاست بین الملی در بدترین وضعیت قرار دارد. بنابر این انتخابات این دوره از مجلس شورای اسلامی از اهمیت ویژه ای برای حکومت اسلامی برخوردار است.

جمهوری اسلامی دو هدف عمده را از انتخابات مجلس شورای اسلامی" بیعت گیری مجدد" دنبال میکند:

الف – در بعد داخلی,  تداوم سرکوب کارگران, زحمتکشان, آزادیخواهان و برابری طلبان و عدالتخواهان و جلوگیری از ریزش و پراکندگی  نیروهای رژیم و در یک کلام, حفظ جمهوری اسلامی.

ب – در بعد بین المللی, نشان دادن ثبات داخلی رژیم و ادامه معامله با دولت امریکا و سرپوش گذاشتن به شکست سیاستهای منطقه ای, بخصوص در عراق.

چرا تحریمهای اقتصادی امریکا مستقیما بر زندگی مردم تاثیر مخرب دارد

بدون شک, کارگران و زحمتکشان از تحریمهای اقتصادی امریکا, فشار سنگینی را تحمل می کنند. جمهوری اسلامی نیز با تحمیل گرانی و مالیاتهای مستقیم و غیر مستقیم زندگی را بر مردم فاجعه آمیز کرده و هرروز بر تعداد فقرا و گرسنگان افزوده می شود. چرائی این مسئله کاملا در سیستم سرمایه داری" دلالی اسلامی" نهفته است. بنابراین لازم است, بطور خیلی مختصر وضعیت موجود مورد بررسی قرار گیرد.

در جهان امروزی ما با دو سیستم اقتصادی- سیاسی روبرو هستیم که یکی" نظام سرمایه داری" که حافظ منافع اقلیتی سرمایه دار و دلال سرمایه و دیگری" نظام سوسیالیستی" حافظ منافع عموم مردم و جامعه است.

نگاهی به حمله موشکی جمهوری اسلامی به پایگاه نظامی امریکا

 ادامه نوشته:

( ماشین تبلیغات جمهوری اسلامی اینبار با تقدس نمائی قاسم سلیمانی راه افتاد!!!)

حمله موشکی جمهوری اسلامی به پایگاههای امریکا در عراق بعد از روشن شدن معامله بین" دولت ترامپ" و" رژیم ولایت فقیه" سوالات زیادی در اذهان داخلی و بین الملی بوجود آورد. هر چند سقوط هواپیمای اوکرائینی توسط موشک زمین به هوای سپاه پاسداران, جنایت آفرید و افکار عمومی داخلی و بین المللی را تحت تاثیر خود قرار داد. با این وجود نمی شود ابعاد حمله موشکی به پایگاهای امریکا در عراق را بسادگی نادیده گرفت و به فراموشی سپرد. بنابراین  موضوع" حمله موشکی" را می توان در دو بخش مورد بررسی قرار داد.

ماشین تبلیغات جمهوری اسلامی اینبار با تقدس نمائی قاسم سلیمانی راه افتاد

 زمانیکه امریکا به فرمان جرج بوش, عراق را اشغال کرد. شرکتهای انحصارات نفتی و موسسات مالی وعده " رشد و رونق اقتصادی",  فرماندهان نظامی و امنیتی" امنیت جهانی" و سردمداران حاکم " دموکراسی و نابودی دیکتاتوری" دادند. انحصارات صنایع نظامی امریکا با برخ کشیدن قدرت تخریب و سرعت عمل جنگ افزارهای خود به دنیا در پوست خود نمی گنجیدند. غافل از اینکه دولت جنگ افروزجرج بوش, کشورهای خاورمیانه را در چنان منجلابی انداخت که بوی گندیده آن تمام جهان را فرا گرفته است. منابع نفتی عراق به غارت رفت و امنیت جهانی زیر سوال و "حکومت استعماری نوین" بر مردم عراق تحمیل شد. عراق به جولانگاه باندهای مافیائی جنگ سالاران خصوصی و دواتی تبدیل شد. جمهوری اسلامی نیز با شکرگذاری از نعمت الهی, با افتخار برای نیروهای اشغالگر امریکائی و انگلیسی فداکاری کرد. جرج بوش باتلاق مرگ را به هم مسلک خود "اوباما" تحویل داد. اوباما به امید حفظ منافع امریکا توسط حکومت دست نشانده عراق, بخشی از نیروها را خارج و بلافاصله و با ناامیدی از گماشتگان عراقی و با بهانه داعش, نیروی عظیمی وارد عراق کرد. او نیز دست پخت خود را به ترامپ تحویل داد. ترامپ با ادعای حفظ امنیت و حفظ تمامیت ارضی عراق, با سازماندهی نیروهای بین المللی و با کمک جمهوری اسلامی " سپاه قدس سپاه پاسداران و حشدالشعبی به بمباران شهرهای تحت تسلط " حکومت اسلامی داعش" پرداخت. نابودی داعش نیز نتوانست, نامنی, فقر, گرسنگی مردم را تقلیل دهد.