gallery image

18 August 2019

زمانیکه عمامه داران سر غنائم بهشتی بجان هم می افتند

مثالیست معروف:" قاطرها در سربالائی همدیگر را گاز می گیرند." این شده, حال و روز سران حکومت کاملا اسلامی جمهوری اسلامی. دعوا ظاهرا شده سر کاخ و عمارت سلطانی حاکمان متشرع, مراجع تقلید و ذوب شدگان در ولایت. متشرعین عاشق خصوصی سازی, بهشتی در گوشه ای از ایران بپا کرده اند. حال سر تقسیم غنائم پاچه همدیگر را می گیرند, دو دستی چسبیده اند به بهشت دنیوی و از خیر بهشت خدایشان گذشته اند.
حال ببینیم بهشتیان و جهنمیان جمهوری اسلامی چه کسانی هستند.
الف – بهشتیان جمهوری اسلامی.
بهشتیان جمهوری اسلامی ملایان و ذوب شدگان در ولایت از اقتدارگریان گرفته تا اصلاح طلبان هستند, سر منشا شان بر میگردد, به حوزه های غلمیه و هیاتهای موتلفه اسلامی به امامت خمینی, حال " خامنه ای" ولی فقیه و نایب امام زمان با اقتدار کامل, رواسای قوای بهشت, قضائیه, تشخیص مصلحت نظام و فرماندهان نظامی و امنیتی  و... را بطو مستقیم و روسای قوه مجریه و مجالس بطور غیر مستقیم انتصاب کند.
ولی فقیه که خود مالک بلامنازع ایران است برای تفریح, شکارگاهی در جاده آبعلی دارد و لواسان و قسمت شمالی تهران شده کاخ و ویلای اعوان و انصار. اموال عمومی, کارخانه ها و معادن و زمینهای مرغوب شده, اموال خصوصی سران حکومت و رانتخواران ریز و درشت. سپاه پاسداران, نیروی نظامی و امنیتی شده خصوصی و وظیفه اش شده اطاعت بی چون و چرا از ولی فقیه و محافظت از بهشت و بهشتیان دزد و غارتگر. ریاست جمهوری هم که دو ماموریت دارد. یکی شناسائی باقی مانده اموال عمومی که هنوز خصوصی نشدند و انتقال آنان به بخش خصوصی" بهشتیان" و حفاظت از سرمایه داران بهشتی. دومین وظیفه اش هم تدوین قوانین برضد منافع کارگران و زحمتکشان با یاری مجلس شورای اسلامی لاریجانی, تا کارگران هوس رفتن به جهنم خدا را فراموش کنند.
ب – جهنمیان جمهوری اسلامی.
آخوند ها می گویند جهنم خدا از همه جایش آتش می باره و هر کسی در جهنم انداخته شود, نیست و نابود میشود. برفرض مثال اگر درست باشد پس عذابش کمتر از جهنم جمهوری اسلامیست. ملایان و سرمایه داران غارتگر جمهوری اسلامی جهنمی برای کارگران ساخته اند که هر روز مجبورند در سلولهای جهنم کلیه و چشمشان را برای جنبیدن بفروشند یا بچه هایشان را برای آشغال گردی در اختیار دلالان بهشتی قرار دهند. اگر اعتراض کنند به شلاق و شکنجه شارعان گرفتار و بیرحمانه توسط بهشتیان سرکوب می شوند.  
حال ممکن است بگوئید, نویسنده مطلب دیوانه شده, یا هذیان می گوید. اگر فکر می کنید نوشته هایم هذیان است کمی به اخبار گوش کنید و دور بر خود را نگاه کنید. همین چند روز پیش یکی از این گنده آخوندها پته گنده آخوند دیگری را رو کرد. با این پاچه دریدن معلومه که ولی فقیه" خامنه ای" به روزهای آخرش نزدیک می شود و جانشینی برای کلید داری بهشت و جهنم جمهوری اسلامی لازم است. در این میان, صادق لاریجانی می توانست یکی از کاندیداها باشد. رقبای هم سفره وی, بعد از عمومی شدن دزدیهایش به او می تازند. وی نامه ای به خامنه ای نوشته و میگوید: " اقدامات حقیر در جمهوری اسلامی, حتا در حد یک دهداری هم مشروعیت ندارد چه رسد به ریاست در عالیترین نهاد قانون گذاری کشور. ضمن آنکه از نظر جسمی و بیماریهای محدوث هم, از اداره جلسات معذورم و ترجیح اینست باقی مانده عمر را زبان بریده, به کنجی نشینم صم و بکم و به درس و بحث در حوزه نجف و بازگشت به مسیر توصیه شده ابوی مرحوم به عنوان مرجعیت دینی شیعیان بگذرانم." ترس از عواقب ندامت و تصفیه حساب باندی, کسی که با بیرحمی تمام طناب دار را به گردن بیگناهان می انداخت حال به یک موش مرده ای می نماید که از صدای یک مورچه هم می ترسد. شیخ محمد یزدی از این فرصت استفاده کرده و با شمشیر زنگ زده به فرق سر رغیب می کوبد تا میدان ولایت را از رقبای خود برباید. غافل از اینکه عمر جمهوری اسلامی بسر رسیده و نیازی به ولایت فقیه نیست.
او بدون معطلی, میگوید:" فلانی می گوید اگر این کار را نکنید نجف می روم, خوب بروید, آیا با رفتن شما قم بهم می خورد؟ شما در قم بودنتان هم خیلی موثر نبود, چه رسد که نجف بروید. رئیس دفتریکه 10 سال جای مهمی را اداره کرده دستگیر می شود, بعد اعتراض می کند که چرا گرفتید؟ به اسم مدرسه علمیه کاخ ساختید, آیا ارث پدرت بود, از کجا آوردی ساختی؟"
تا زمانی که مشتی غارتگر, با تکیه به قوانین شرعی بر ایران حکومت می کنند دنیائی بهتر در انتظار کارگران و زجمتکشان نیست. تا زمانیکه سفره های اعیاد اسلامی از قبیل عید قربان, رمضان و مراسم مختلف دینی برقرار است, گوشت که رفته, نان خشک هم از سفره کارگران و فقرا پرواز خواهد کرد. حوزه های علمیه, مساجد و آرامگاهها با کنبدهای طلائی رونق بازار مکاره خواهند شد. گوشها و چشمها را باید باز کرد و اجازه نداد مشتی غارتگر با سواستفاده از سکوت, برای خود بهشت برپا و مردم را در فقر و فلاکت بیاندازند. کارگران و زحمتکشان باید بدانند دشمن آنها نه کمونیست است نه سوسیالیزم, دشمن واقعی کارگران و زحمتکشان همان حکومت دینیست. کافیست با کمی شجاعت و تشکیل شوراها قدرت را بدست گرفت و آزادی و برابری و سوسیالیسم را برقرار و اموال عمومی را به صاحب برگرداند و خصوصی سازی را ملغا کرد. 

No comments:

Post a Comment