gallery image

26 February 2021

در سیستان و بلوچستان چه خبره

روز دوشنبه 4 اسفند ماه سپاه پاسداران جمهوری اسلامی مرز ایران و پاکستان در منطقه سراوان را بر روی سوخت بران محلی بست. سوخت بران در اعتراض به بسته شدن" مرز" تجمع اعتراضی برپا کردند. نیروهای سپاه پاسداران" مرصاد" با شلیک گلوله دهها نفر از سوخت بران محلی را کشته و زخمی کردند. روز سه شنبه مردم فقیر و زحمتکش" سراوان" در مقابل فرمانداری شهر در اعتراض به عمل جنایتکارانه روز پیش تجمع کردند. نیروهای نظامی با گلوله و گاز اشک آور به اعتراض آرام مردم حمله بردند. با زخمی و کشته شدن تعدادی از معترضین, مردم خشمگین شده و فرمانداری شهر را تصرف وچند خودروی نظامی سپاه را به آتش کشیدند. روز چهارشنبه در ادامه اعتراضات مردمی," جمهوری اسلامی" ادارات و مراکز دولتی را تعطیل و با اعزام نیروهای کمکی به برخی از مناطق بلوچستان حکومت نظامی نانوشته را برقرار کرد. با هجوم سرکوبگرایانه رژیم, خشم مردم فزونی گرفت و برخی از شهرها اعتصاب کرده و تعدادی اماکن دولتی مورد حمله معترضین قرار گرفت و جوانان راههای ورود به شهر رابه روی خودروهای نظامی" اعزامی" بستند. طبق آخرین گزارشات اعتراضات مردمی همچنان به اشکال مختلف ادامه دارد.

سیاستهای غارتگرایانه جمهوری اسلامی و نقش سپاه پاسداران در سرکوب خلقهای زحمتکش ایران بخصوص مردم بلوچستان بر کسی پوشیده نیست. علت شورش فقرا و همچنین نقش سپاه پاسداران در استان سیستان و بلوچستان را می توان به صورت زیر بیان کرد.  

نقش سپاه پاسداران و شرکتهای وابسته آن در منطقه!

در ادامه سیاستهای نئولیبرالیستی جمهوری اسلامی" سرمایه داری دلالی", سپاه پاسداران اسلامی تبدیل به شرکت انحصاری عظیم" خصوصی" در بخش نظامی امنیتی و اقتصادی شده است, که هم از بودجه عمومی استفاده و هم با ایجاد شرکتهای مختلف در بخش اقتصاد دلالی به قدرت بلامنازع تبدیل شده است. در بخش امنیت و حفاظت منطقه, سپاه پاسداران با ایجاد نهادهای امنیتی موازی از قبیل" مرصاد" به سرکوب مردم منطقه می پردازد. نهادهای فوق برای تامین هزینه های سرکوب و تامین بخشی از نیازهای مالی نیروهای محلی خود در راستای سیاست خودکفائی مالی به قاچاق" قانونی" عمدتا " گازوئیل" به پاکستان فعال هستند. اخیرا با طرح "ارزاق", سپاه پاسدارن سعی دارد کنترل صادرات سوخت به پاکستان را به انحصار خود درآورده و سوخت بران محلی را از تنها محل درآمد محروم کند. که با اعتراض مردم مواجه و به فاجعه اخیر در سراوان منتهی شد.

تنها درآمد مردم مرزنشین منطقه سیستان و بلوچستان از راه سوخت بری ست.

سیاست و نگاه امنیتی جمهوری اسلامی به استان سیستان و بلوچستان در چند سال اخیر منجر به فقر و فلاکت مردم منطقه شده است. کشاورزی در منطقه بر اثر کمبود آب و عدم حمایت حکومت اسلامی از کشاورزان و نبود زیر ساختهای تامین آب, کاملن نابود شده و عدم سرمایه گذاری در بخش صنعت, خدمات, بهداشت و آموزش, مردم را از داشتن شغل محروم ساخته است. فقر مطلق در منطقه و نبود کار, مردم را مجبور ساخته برای زنده ماندن, به کار خطرناک سوخت رسانی به پاکستان روی آورند.  

چه باید کرد.

ایران کشوری است چند ملیتی و جز کشورهائی است که که حقوق ملتها در آن بفراموشی سپرده شده و جمهوری اسلامی با تمرکز امکانات و سرمایه در مناطق خاصی بخصوص" شمال تهران و برخی مناطق" به سرکوب بیرحمانه حقوق کارگران و زحمتکشان ملتها از آذربایجان و کردستان گرفته تا بلوچستان ادامه می دهد. وقایع اخیر در بلوچستان, نشان داد که سرکوب و نادیده گرفتن حقوق ملتها در تعیین سرنوشت خود منجر به فجایعی می شود که همه کشور را به فقر و نابودی می کشاند و امکان فجایع غیر قابل پیش بینی را نیز نباید از نظرها دورداشت. همزیستی مسالمت آمیز و عدالت اجتماعی در یک کشور چند ملیتی زمانی میسر است که مردم در مناطق مختلف از حقوق برابر و از امکانات عمومی برخوردار باشند. در نظام  شورائی و فدرالیسم است که مردم می توانند با شرکت مستقیم در اداره مناطق خود" دموکراسی مستقیم مردمی" را برقرار کنند و هم ملتهای مختلف می توانند باهمزیستی مسالمت آمیز, متحدن و مشترکن اداره فدارالی کشور را بدست کیرند. مردم هر ملتی می توانند با ایجاد شوراهای مردمی و با توجه به شناخت" آداب و رسوم و معضلات اجتماعی" به سازماندهی و اداره امورات داخلی خود به پردازند و هم از طریق شورائی در اداره کشور مشارکت داشته باشند. با توجه به تکثر زبانی, زبان اداری مناطق باید به زبان محلی باشد و برای اداره فدرالی کشور, زبان مشترک باید مورد توافق قرار گیرد. در نهایت ایران به حکومتی نیاز دارد که در عین فدراتیو بودن, هم سوسیالیتی و هم شورائی باشد.

 

No comments:

Post a Comment