gallery image

16 February 2022

قتلهای ناموسی، نتیجه نگاه کالائی به زن و کودک همسری

مونا " غزل" حیدری، نوجوان 17 ساله " صاحب فرزند سه ساله" در تاریخ 16 بهمن 1400 در اهواز توسط شوهرش " سجاد حیدری" و با همدستی نزدیکانش، به قتل رسید. این قتل فجیع نشاندهنده، فرهنگ بجا مانده از توحش و بربریت، جنایتی وحشتناک و ننگی است غیر قابل تصور بر کل جامعه ایران. شوهری با چرخاندن قمه، در یک دست و سربریده مونا در دست دیگر، با خنده پیروزمندانه به نمایش خیابانی در اهواز دست زد. به نظاره ایستادن مردم محل و تماشای آن، اوج عقب ماندگی فرهنگیست  که با سیاستهای حمایتی جمهوری اسلامی چنین قاتل بی پروائی را پرورش داده است. فرهنگ عشیرتی که زن و دختر خردسال را بعنوان  کالائی برای مرد بشمار می آورد و حق طلاق از طرف زن را نمی پذیرد و به  مرد  این حق را می دهد تا کالا ی خود را در صورت سرپیچی از دستوراتش نابود کند. جمهوری اسلامی هم  با تدوین قانون مجازات اسلامی همچون" ماده 630 قانون مجازات اسلامی"، باعث قدرت گرفتن چنین افکاری در جامعه شده و به قتل های ناموسی دامن می زند. اما فرهنگ چیست و چگونه جمهوری اسلامی توانست، نمادهای فرهنگ قبیله ای و عشیرتی را در جامعه مسلط سازد. 

فرهنگ جامعه و ناهنجاریهای اجتماعی:

فرهنگ در جوامع مختلف، تفاوت هائی با هم دارند با این حال هرکدام از آنها در طول تاریخ دچار تغییر و تحولاتی شده اند. درکل فرهنگ یک جامعه,مجموعه ای از" زبان و ادبیات، مذهب" ایدئولوژی"، آداب، سنن و.... است که مردم رفتار ها، قراردادها و روابط فی مابین خود را بر آن اساس تنظیم و عمل می کنند. با وجود فرهنگهای مختلف در مناطق ایران، اشتراکات زیادی بین آنان وجود دارد. مذهب یکی از این اشتراکات است و نقش مهمی در ساختار فرهنگی دارد. با حاکم شدن ایدئولوژی مذهبی توسط جمهوری اسلامی، فرهنگ جامعه، سیر قهقرائی در پیش گرفت و تبعیض جنسی، نگاه کالائی به زن، کودک همسری و چند همسری  روابط سالم جامعه و خانواده ها را مورد تعرض قرارداده و به ناهنجاریهای اجتماعی دامن می زند.

رمینه های تاریخی و دخالت دولتهای خارجی در عقب ماندگی فرهنگ عمومی جامعه:

سلسله پادشاهی قاجار، مردم را سخت پای بند آداب و سنت و رسوم ملی و شعائر مذهبی خود کرده بود، با همراهی روحانیون و متدینین و راه اندازی مکتبخانه ها، دستجات سینه زنی و قمه زنی از هرگونه تغییر در فرهنگ عمومی جلوگیری می کرد.  در این دوران جدا سازی جنسیتی در خانه ها و خیابانها بشدت اعمال و ازدواج کودکان و چند همسری مرسوم و قانونی بود. حتا در شهرها خواهر و برادر حق نداشتند در یک درشکه بنشنند. در دوران انقلاب مشروطه برای اولین بار زنان  فعالیتهای بیرونی آغاز و انجمنهائی برای رسیدن به حقوق خود  راه اندازی کردند. زنان در انقلاب مشروطه، فعالیت چشمگیری از خود نشان دادند، با این وجود ساختار عقب مانده فرهنگی جامعه و نفوذ روحانیون و متدینین مانع از تصویب قانون حق رای برای زنان در قانون اساسی سال 1285 شد.

انگستان بعنوان نیروی خارجی برای جلوگیری از پیشروی و به شکست کشاندن انقلاب مشروطه، کودتای سوم اسفند 1299 را توسط رضا میرپنج  راه انداخت و رضا میرپنج در تاریخ 1304  خود را شاه نامید و سلسله شاهنشاهی، بنا نهاده شد. رضا شاه که مسلمان متدین بود با حفظ فرهنگ" اسلامی" و جلوگیری ازفعالیت سیاسی زنان، قوانین مدنی در مورد حقوق زنان و احکام ازدواج و طلاق و حق مالکیت مرد بر زن و کودک همسری و چند همسری دست نخورده باقی گذاشت. فرمان کشف حجاب که در تاریخ 17 دی ماه 1314 توسط رضا شاه صادر شد، فقط توانست طرز پوشش زنان را تغییر و آنان را وارد فعالیتهای آموزش و پرورش کند. اما همین تغییرات اندک، با مخالفت شدید روحانیون و متدینین و برخی از زنان متدین روبرو و درسال 1322 قید اجباری از قانون منع حجاب حذف شد. در این دوره تغییرات اساسی در فرهنگ عمومی جامعه شکل نگرفت.

محمد رضا  توسط انگلستان در 25 شهربور 1320 به پادشاهی گماشنه شد. در اوایل دوران پادشاهی وی زنان در ردیف دیوانگان و ورشکستگان به تقصیر و گدایان و محکومین دادگستری بودند. با تغییر ساختار اجتماعی و اقتصادی و گذر از سیستم ارباب و رعیتی و نیاز به نیروی کار در صنایع وابسته و ادارات دولتی، راه برای تحصیل دختران باز و از  تاریخ 6 بهمن 1341 حق رای برای شرکت در انتخابات به زنان داده شد. در تاریخ 27 فروردین سال 1342 قانون حمایت از خانواده با پاره ای از اصلاحات از قبیل" سرپرستی کودک خردسال بعد از فوت پدر به مادر سپرده می شود.  بخش قابل توجهی از دختران با شرکت در سپاه دانش،بهداشت  و پذیرش آنان در تحصیلات عالی، از موقعیت بهتری برخوردار شدند. در ادامه سیاست اقتصادی و اجتماعی رژیم شاه، قشر مرفه شهری نوین شکل گرفت که پوشش و مراسم مذهبی را چندان مراعات نمی کردند و در تضاد با قشر مرفه سنتی در بازار و... قرار گرفتند. با وجود چنین تغییراتی، با تسلط" فقه امامیه"  در احکام و حقوق تعریف شده، تغییر اساسی درفرهنگ عمومی و در رابطه با حقوق زن بوجود نیامد. با عمیقتر شدن شکاف طبقاتی و گسترش فقر و بیکاری در اواخر دوران حکومت محمد رضا شاه، بخصوص در مناطق دور از مرکز و حاشیه نشین های شهرهای بزرگ و دو گانگی فرهنگی، ستم مضاعفی بر طیف وسیعی از زنان جامعه تحمیل کرد.

پس رفت فرهنگ جامعه و تشدید ناهنجاری های اجتماعی در جمهوری اسلامی:

با اینکه خمینی در سال 1342 که در قانون انتخابات شروط مرد بودن و مسلمان بودن حذف شده بود اعتراض کرد و دسیسه خطرناکی برای لطمه زدن به اسلام و روحانیت خواند و حق رای زنان را تکفیر کرد.  با این وجود در جریان انقلاب 1357 روحانیت به رهبری خمینی بار دیگر توانست با اتکا به فرهنگ سنتی – مذهبی جامعه و انحراف افکار عمومی از سابقه تاریخی خمینی و روحانیت بخصوص در مورد زنان قدرت را بدست گیرد. جمهوری اسلامی در طول 43 سال حکومت توانست، با مسلط کردن قوانین شرعی بر قوانین نوین مدنی، مالکیت مرد بر زن را تحکیم و با تبلیغ و ترویج کودک همسری و چند همسری، جدا سازی زنان در اتوبوسها و وسایل نقلیه عمومی و ... فرهنگ ارتجاعی قرون وسطائی را در جامعه و در میان خانواده ها بسط و گسترش داد، که حاصلی جز ستم مضاعف بر زنان و رواج قتلهای ناموسی در گوشه و کنار کشور ندارد.

چه باید کرد:

تبعیض و نابرابری جنسی و نابرابری های اجتماعی با حاکم بودن ایدئولوژی اسلامی بر جامعه ایران واقعیتی است انکار ناپذیر. تنها می توان با حذف قوانین شرعی" تبعیض جنسی" بخصوص کودک همسری و چند همسری و جلوگیری از دخالت مذهب در مراسم عقد و ازدواج و ارث و....  و با جایگزینی قوانین مدنی برابری طلب و ضد تبعیض جنسی از این معضل جلوگیری کرد. تا زمانی که تملک مرد بر زن در قوانین مدنی و فرهنگ طبقاتی جامعه از بین نرود و کودکان و زنان تحت حمایت قانونی قرار نگیرند، ازدواج براساس حقوق برابر و دواطلبانه امکان پذیر نیست. در این مورد دو وظیفه عمده در مقابل جامعه قرار می گیرد:

الف – وظایف زن و مرد در خانواده:

در خانواده باید روابط زناشوئی بر اساس برابر و داوطلبانه صورت گیرد و موانع حق جدائی میان طرفین به هر دلیلی برطرف شود. مردان و زنان باید بطور آگاهانه و داوطلبانه در کانون گرم خانواده هر نوع نابرابری و تبعیض در میان خود و فرزندان" دختر و پسر" را از بین برده و از تلقین دفاع از ناموس به فرزندان پسر  جدن خود داری کنند. خانواده باید از ازدواج دختران خردسال جلوگیری و برای انتخاب آزادانه و آگاهانه همسر آموزشهای لازم را به فرزندان دختر خود بدهند. خانواده ها باید توجه کنند که فرزندانشان حاصل زناشوئی بوده و باید باهم در جهت تربیت آنان کوشش کنند. در صورت جدائی، زن و مرد باید با احساس مسئولیت و مشترکن، فرزندان خود را مراقبت و تربیت کنند بطوری که کودکان هیچگونه خلع عاطفی، امنیتی و مالی احساس نکنند. گرو کشی از فرزندان از طرف هر کدام از والدین جدا شده، جنایتی است که حال و آینده آنها را تباه سازد.  

ب – مبارزه برای احقاق حقوق برابر زنان با مردان و لغو قوانین نابرابری و تبعیض جنسیتی:

مبارزه با  نابرابری و تبعیض جنسیتی در جامعه و ظیفه ای است عمومی. مردان باید از مبارزات حق طلبانه زنان در مقابل جمهوری اسلامی و قوانین شرعی" تبعیض جنسی" دفاع کنند. زنان خود باید به عنوان یک نیروی موثر در جامعه تشکلهای خود را بوجود آورده و با برنامه مشخص بر علیه قوانین و احکام شرعی و مدنی مبارزات خود را سازماندهی کنند. زنان در این چند سال حاکمیت شرع دریافته اند که شالوده ایدئولوژی اسلامی" الهی" بر کالائی بودن زن و تحت مالکیت مرد بنا گذاشته شده و انتظار تغییر در احکام شرعی بیهوده است. بنابراین لازم است، زنان خود را با ایدئولوژی انسانی، برابری طلب و مخالف هر گونه تبعیض" جنسی" مسلح سازند

No comments:

Post a Comment