gallery image

07 October 2022

مقاله را با شعار" زن، زندگی و آزادی" آغاز می کنم

نویسنده: حمید پیروزی

درود بر هموطنان عزیزم.

وقتی مشغول تحصیل در دوران متوسطه بودم، عاقلانه یا احساسی همچون بسیاری از جوانان در اعتراضات انقلابی 57 فعالانه شرکت می کردم. خوشبختانه امروز شاهد حضور خودجوش اما آگاهانه جوانان در صحنه هستم که می توانم، به تاثیر ارتباطات و اطلاع رسانی فضای مجازی، در آگاهی جوانان امروز و رشد و گسترش اعتراضات مردمی، تاکید کنم. بنابراین ترس از گسترش آگاهی مردم است که رژیم را مجبور کرده، برای جلوگیری از کسب آگاهی مردم و انتقال اخبار و اطلاعات روز، فضای مجازی را فیلتر و دامنه اینترنت را محدود و حتی اینترنت برخی از مناطق را برای جلوگیری از انتشار اخبار" کشتار و سرکوب بیرحمانه مردم"، کاملا قطع می کند. با این وجود، تلاشهای رژیم برای جلوگیری از انتشار اخبار، نتوانسته خللی در ادامه و گسترش مبارزه آگاهانه مردم بوجود آورد.

هرچند در برهه زمانی انقلاب 57 برخی از مردم و سیاستمداران و دول خارجی خواستار برخی تغییرات در نظام حکومتی بودند، با این وجود به پیشرفت ایران در زمینه های اقتصادی، صنعتی، اجتماعی، فرهنگی و... اذعان داشتند. متاسفانه یک گروه از دینداران و تئورسینهای مذهبی" آگاهانه یا ناآگاهانه" با کمک اجنبی، توانستند مسیر حرکت درست یا نادرست انقلاب را با وعده های ریاکارانه و دروغین بنیانگذار جمهوری اسلامی," مجانی شدن آب و برق و..."، " جای روحانیت در فیضیه هاست و با سیاست و مملکت داری کاری ندارند." منحرف و ایران را به قعر چاه فقر، فلاکت و  عقب ماندگی کشاندند. البته باید یادآور بشوم که انقلاب 57 را آن عده که راس حکومت قرار گرفتند،انجام ندادند، آنان یکعده دزد بودند که انقلاب را از  مردم بخصوص" مجاهدین، فدائیان، چریکها و..."دزدیدند. این ستمگران به اسم دین و اسلام از همان اول، زنان را سرکوب و جوانان" دختر و پسر" ما را زندانی و یا اعدام کردند. حال می خواهم، برخی از مسائل را یادآوری کنم:

1 – زمان قبل از انقلاب شرایط زندگی مردم قابل تحمل و سطح زندگی و فاصله طبقاتی چنانکه اینک در کشور حاکم هست، ما نمی دیدیم. اگر کسی را ثروتمند خطاب می کردیم، کمی اسباب و دکوراسیون منزلش بهتر بود، یا ماشین داشت و ما نداشتیم، چندتا وسیله خانه از ما زیادتر داشت، از جمله تلویزیون و تلفن و... اما امروز تفاوت در امکانات و سطح زندگی مردم واویلاست و بسیاری از مردم فقیر برای زنده ماندن اعضای بدنشان را می فروشند.

2 – خلخالی کثافت حاکم شرع وقت، ارتشیان بی گناه و متخصص کشور را که سرمایه کشور بودند، به جوخه های اعدام سپرد. اعدامهای سال 1367 یادمان نرفته که چه جنایت هولناکی در مورد زندانیان سیاسی انجام شد. لذا از عطوفت و نجات بخش بودن" دینی"  که صحبت می شد، غیر از کشت و کشتار چیزی باقی نماند. خوشبختانه، بچه های پرورش یافته 43 سال حکومت، امروزه بر مظالمی که در حق مردم در این چهار دهه رفته، آگاهی یافته و بر علیه جور و ستم  بپاخاسته اند.

3 – هموطنان عزیز، حتمٱ فراموش نکرده اند که ما جوانان برای دیدن فیلم سرگرمی ناچیز، ویدئو را از ترس گرفتار شدن بدست کمیته های انقلاب اسلامی، داخل گونی می گذاشتیم تا فیلمی را در کنار خانواده و یا با دوستان خودمان تماشا کنیم.

4 – هموطنان عزیز حتمٱ فراموش نکرده اند که کمیته ها بدون مجوز یا با مجوز داخل خانه مردم می شدند و و تمام خانه را زیر و رو می کردند و نوارهای کاست هنرمندان محبوب و فراموش نشدنی کشورمان و کتابهای بقول خودشان سیاسی را با خود می بردند یا بعضی از کاستها را شکسته و کتابها را جلوی چشمانمان می سوزاندند. ما از ترس نا اهلان، بهترین وسیله آگاهی" فضای مجازی آنزمان یعنی " کتابها و کاستها"" را در زمینهای" خانه یا بیابان" چال می کردیم و بمحض دستیابی کمیته ها، به کتابها و نوارها، آنها را مصادره کرده و در بازارها به مردم می فروختند. سپاه پاسداران انقلاب اسلامی نیز بعدٱ با ادغام همین اعضای دزد و لات و لاابالی کمیته ها  تشکیل و راه غارت و چپاول همچنان ادامه یافت.

5 – نباید فراموش کنیم که در عوارضی های جاده ها، این غارتگران جلو ماشینها را می گرفتند و افراد را تفتیش و برخی را بعنوان ضدانقلاب با خود می بردند و یا نوارها و کاستها را جمع آوری و در بازار می فروختند.

6 – برای انحراف افکار عمومی از خواسته های اساسی مردم و تثبیت قدرت خود، جنگ تحمیلی راه انداختند و بسیاری از جوانان دلیر و میهن پرست را به کشتن دادند. حال، شهید سازی حکومت مستمسکی شده برای سرکوب و کشتار مردم معترض و جوانان آگاه و آزادیخواه و میهن پرست ایران. اهداف دژخیمان چیزی نیست جزآنکه می گویند" شبیه ما باشید و هر غلطی" دزدی، اختلاس و.." می خواهید در مملکت انجام بدهید، فقط با ما کاری نداشته باشید. در غیر اینصورت با نیروی نظامی، انتظامی و امنیتی ما طرفید ."

7 – شعارهائی که انقلاب 57 داده می شد، حال گریبان خودشان را گرفته است. شعارهای" مرگ بر شاه" و" استقلال ، آزادی، جمهوری اسلامی" تبدیل به" مرگ  بر سران حکومت" و " سرنگونی رژیم جمهوری اسلامی" شده است. یکی دیگر از شعارها" مرگ بر سرمایه دار" بود. حالا سرمایه دارانی دلال و رانتخوار" نظامی و غیرنظامی" مثل قارچ روئیده اند و تمام ثروت و اموال عمومی ملت را تصاحب و خون مردم را در شیشه کرده  و فقر، بیکاری، گرانی، فلاکت و درماندگی افسار گسیخته را نصیب آحاد مردم کرده اند. در ادامه سیاستهای غارتگرایانه، امنیت شغلی نابود و شغلی در جای خود قرار نگرفته است. متاسفانه بسیاری از پزشکان" دکتر" که باید در مداوای مردم نقش داشته باشند، وجدان کاریشان را به فراموشی سپرده و تبدیل به مشتی دلال و بساز و فروش شده اند و یا برای گرفتن پست و مقام و ثروت باد آورده، امنیت بهداشت، درمان و آموزش را با خطر نابودی روبرو ساخته اند.

در انتها می خواهم یادآور شوم که تنها بیست درصد هستند که به ما حکومت می کنند، که ده درصد آنهاحکومتیان و جیره خواران آنها هستند که وضعشان چه در داخل و چه در خارج برای همه روشن است. ده درصد نیز سرمایه دارانی که غارت ایران، شده، منبع درآمدشان. این گروه علاوه بر ثروت اندوزی از راه دلالی و رانتخواری در داخل، به سرمایه گذاری در خارج مشغولند. برای تفریح و خوشگذرانی به خارج از کشور مسافرت می کنند. برای فرزندان و همسرانشان قبل یا بعد از اقامت دائم شرکت و یا فروشگاه تاسیس و ثروتهای به غارت رفته ملت را در حسابهای بانکی آنها ذخیره و یا به نام آنان سهام می خرند. این گروه همراه با قشر مرفه حکومتی، ایران را بهترین جا برای ثروت اندوزی می دانند، بهیچ وجه خواستار تغییر رژیم نیستند. این گروه از وضعیت بوجود آمده بسیار نگران هستند و بخوبی می دانند که اگر رژیم کله پا شود، ثروت های بادآورده حاصل از غارت و چپاول را از دست خواهند داد.

بنابراین صحبتم، روی اقشار پائین و متوسط است که با مشکلات اقتصادی و فرهنگی روبرو شده و روزبروز فقیرتر می شوند. این اقشار بیشترین مخالفان رژیم را تشکیل می دهند و بخش بزرگی از فرزندان آنان در حرکتهای اعتراضی حضور دارند. بنابراین هشتاد در صد جامعه در دست پر توان ماست.لطفٱ بخود آيیم، سکوت را شکسته و از خانه ها بیرون آئیم، روسری و چادرهای فرزندانمان را که روزی بر سرشان کردیم، برداریم و به نشانه همبستگی، همت بر کمرمان بسته، خیابانها را سنگر کرده و خالی نگذاریم. رژیم را همچون دندان کرم خورده که باعث رنج و عذاب وجودمان شده، کشیده و بکنار اندازیم. عزیزان، بدانید ، تنها اتحاد و همبستگی ما در مبارزه سرنوشت ساز، می تواند رژیم را به زانو درآورد، در غیر این صورت ، بقول آقای خمینی، فاتحه امان خوانده خواهد شد.

من بعنوان یک ایرانی و یکی از فرزندان کوروش کبیر، امروز بعنوان استاد دانشگاه، استعفای خود اعلام و کلاس درس را رها و همچنین بخاطر کشته شدن،" نداها، مهساهای ماندگار در دلهای مردم و تاریخ کشورمان و بخاطر حرمت شیرزنان سرزمینم، بعنوان سرپرست خانواده، شال و روسری خانواده را برداشته، گره زده و به کمرم می بندم و تا پیروزی کامل در خیابانها حاضر خواهم بود.  

به امید پیروزی و آزادی ایران عزیزمان از دست این حاکمان ستمگر .

توضیح: مقاله حاضر در تاریخ 25 شهریور نگاشته شده و در تاریخ 14 مهر برای چاپ در وبلاک ارسال شده است.   

 

No comments:

Post a Comment