gallery image

14 December 2024

انتهای بازی جمهوری اسلامی در منطقه

سخنرانی خامنه ای" ولی فقیه" بعد از فروپاشی رژیم بشار اسد در بیست و یکم آذر نشان داد که جمهوری اسلامی، معامله پشت پرده ای با آمریکا در مورد سوریه، لبنان و نیروهای نیابتی" حزب الله" صورت گرفته است. هرچند او همیشه سعی دارد، معاملات پشت پرده را کتمان و یا پای خود را کنار بکشد، اما نقش جمهوری اسلامی جمهوری اسلامی در وقایع لبنان و سوریه چنان آشکار شد که حتا خودی های رژیم و نیروهای نیابتی حرفهای وی را جدی نمی گیرند تا چه رسد به رسوائی بیش از پیش در بین افکار عمومی. آنچه که می توان از سخنرانی وی نتیجه گرفت این است که، خامنه ای پذیرفته که تاریخ مصرف دخالتهای منطقه ای و نیروهای نیابتی اش به انتها رسیده و با خروج از سوریه "برجام دو" داوطلبانه اجرا  و مجبور به اجرای برجامهای دیگر خواهد شد. بهرحال او می گوید:" در روزهای آخر قرار بود برخی کمکها و امکانات برای مردم یک منطقه سوریه بخصوص" زینبیه" ارسال شود، اما صهیونسیتها همه مسیرهای زمینی را مسدود کردند و هواپیماهای آمریکائی و رژیم صهیونیستی با پروازهای گسترده، نگذاشتند این کمکها ار راه هوا هم منتقل شود." این بیان بوضوح نشان میدهد که طبق معامله پنهانی، جمهوری اسلامی قرار بوده نیروهای نیابتی و سپاه قدس را از سوریه خارج  و از اعزام نیروی نظامی به سوریه جلوگیری شود. البته این معامله بیکباره صورت نگرفته، بلکه ریشه را باید در اولین سفر خارجی پزشکیان" رئیس جمهور" به کشور تحت قیمومیت آمریکا "عراق" و ارسال پیام خامنه ای" ولی فقیه" برای درخواست مذاکره مستقیم با آمریکا دید. حرفهای بسیار سخیف و مشمئز کننده پزشکیان" رئیس جمهور" در نیویورک، گویای تصمیم" ولی فقیه" برای اجرای تمامی خواسته های آمریکا، در قبال تضمین بقای رژیم است. عملکردهائی همچون کمک به آتش بس بین لبنان و اسرائیل ، با اعزام  لاریجانی" مشاور ارشد ولی فقیه" به لبنان و متقاعد کردن حزب الله به پذیرش طرح" آمریکائی-اسرائیلی" آتش بس، قدمهای عملی برای حذف نیروهای نیابتی از معادلات منطقه را برداشت. وقایع سوریه هم نقطه پایانی شد، بر پروسه معاملات پنهانی برهبری خامنه ای و بیت رهبری  و مهره هائی همچون  پزشکیان"رئیس جمهور"، وزیر امورخارجه" عراقچی" و معاون وی" ظریف" با هدایت و کنترل سیستمهای امنیتی امریکا و انگلیس که در تمامی ارکان حکومت حضور دارند. نخست ببینیم که پروسه از کجا شروع و چگونه مراحل مختلف را طی کرد.

سیاستهای اقتصادی، اجتماعی،سیاسی و فرهنگی و... نزدیک به نیم قرن حکومت جمهوری" سرمایه داری دلالی" اسلامی، جامعه ایران را در بعد داخلی به دو قطب کاملن متضاد تبدیل کرده است. در یکطرف میلیونها کارگر و زحمتکشان شهر و روستا قرار دارند که با نابودی امنیت و ثبات شغلی به بردگان نوین تبدیل شده اند. بیکاری، فقر و گرانی بیداد میکند و بسیاری برای سیر کردن شکم کودکان و خانواده هایشان مجبور به حراج اعضای بدنشان هستند. ایدئولوژی مذهبی حاکم بر قوانین مدنی، نابرابری و تبعیض جنسیتی را بر زنان حاکم و آنان را از ابتدائی ترین حقوق اجتماعی محروم و حجاب اسلامی ابزاری شده برای سرکوب حقوق اجتماعی و فردی آنان. حقوق آزادیهای دموکراتیک ملیتها " حق تعیین سرنوشت" بشدت سرکوب و آنان را از حق تدریس و آموزش بزبان مادری، آداب و رسوم محلی و... محروم ساخته و تبعیض مضاعفی را بر آنان تحمیل کرد. در طرف دیگر باندهای مافیائی" دلالان، اولیگارشها و رانتخواران حکومتی نهادها و سران مذهبی" قرار گرفته اند که با تصاحب امکانات عمومی" صنایع و معادن، کارخانجات و شرکتها به ثروت های افسانه ای دست یافته و در بانکهای بین المللی" امریکا، کانادا، اروپا و..." به سپرده گذاری میلیارد دلاری مشغولند. در نهایت جمهوری اسلامی با اجرای سیاستهای نئولیبرالی تولیدات داخلی را ویران، نظم اجتماعی را از هم پاشانده، کشور را در معرض ورشکستگی و فروپاشی قرار داده است. در بعد منطقه ای علیرغم شعارهای ریاکارانه، علیه آمریکا، انگلیس و اسرائیل، آشکار و پنهان به دنبال اجرای سیاستهای نئولیبرالیستی انحصارات آمریکائی و نهادهای مالی بین المللی هست. نقش خاورمیانه ای جمهوری اسلامی در معادلات منطقه برهبری نئولیبرالیسم غرب به رهبری آمریکا را می توان به چهار مرحله" پروژه" تقسیم کرد.

مرحله" پروژه" اول، شکست انقلاب 57 و استقرار جمهوری اسلامی:

پس از سرنگونی دیکتاتوری شاه، جمهوری" سرمایه داری" اسلامی برهبری خمینی با سرکوب شوراها و نهادهای کارگری و زحمتکشان شهر و روستا، جنبشهای دموکراتیک ملی" ترکمن صحرا و کوردستان"، زندان، شکنجه و اعدام مبارزین و روشنفکران انقلابی شروع و درنهایت با پذیرش قطعنامه" 598" و با کشتار بیرحمانه و دسته جمعی زندانیان سیاسی و عقیدتی در سال 67 ، انقلاب را به شکست کشاند و خود را  تثبیت کرد.  

مرحله دوم ، قدرت گرفتن خامنه ای" ولی فقیه" و هاشمی رفسنجانی:

در این مرحله، سیاستهای نئولیبرالیسی به رهبری هاشمی رفسنجانی با ایجاد شرکتهای خصولتی و خصوصی در ایران رقم خورد. شرکتهای صنعتی و تولیدی، معادن، خدمات و... با سیاست خصوصی سازی به روسای حکومتی، مدیران دولتی، نهادهای مذهبی و نضامی واگذار و طبقه سرمایه دار " مذهبی و دلال"، شامل" اولیگارشها، رانتخواران و مافیاهای رنگارنگ" شکل گرفت. با تثبیت این طبقه در ساختار حکومت و  اجرای سیاستهای بانک جهانی و صندوق بین المللی پول ، دعوت از انحصارات بین المللی برای سرمایه گذاری در بخش نفت، گاز، صنعت و معدن و.. انجام گرفت. همزمان با شعارهای ضد آمریکائی، انگلیسی و اسرائیلی، سراسیمه به یاری نیروهای آمریکائی و ناتو در لشگرکشی به افغانستان و عراق شتافت. بعد از اشغال عراق توسط آمریکا، رژیم اسلامی با تشکیل نیروهای نیابتی، نقش کنترل و انحراف تحولات داخلی عراق به نفع سیاستهای اشغالگرایانه آمریکا را به عهده سپاه قدس و نیروهای حشدالشعبی گذاشت.

مرحله سوم، تثبیت موقعیت دولت دست نشانده عراق توسط آمریکا:

آمریکا بعد از سازماندهی نیروهای اداری، نظامی و امنیتی و تثبیت دولت در عراق و ایجاد پایگاههای نظامی در مناطق نفتی عراق و سوریه، سیاست دوگانه ای را درمورد نیروهای نیابتی جمهوری اسلامی و سپاه قدس به فرماندهی" سلیمانی" در پیش گرفت. از طرفی، به وجود نیروهای نیابتی و سپاه قدس، برای کنترل اغتشاشات و انحراف اعتراضات احتمالی داخلی در عراق و سوریه نیاز داشت. از طرف دیگر با بزرگنمائی خطر جمهوری اسلامی برای تضمین امنیت کشورهای نفت خیز عربی و تنگه هرمز، پایگاههای نظامی خود را در منطقه گسترش داد و همزمان بازار بسیار پر رونقی برای انحصارات صنایع نظامی آمریکا بوجود آورد.  

مرحله چهارم، دگرگونی وضعیت منطقه بعد از 7 اکتبر سال 2023 :

شکست سیستم امنیتی ژاندارم منطقه" دولت مذهبی" آپارتاید" اسرائیل"، در هفت اکتبر و متعاقب آن لشگرکشی ارتش اسرائیل با حمایت همه جانبه دولت آمریکا به نوار غزه و نسل کشی فلسطینیان، بعد از چندین ماه بدون دستیابی به تخلیه اجباری مردم غزه و آزادی گروگانها، موقعیت آمریکا در منطقه و جهان با چالش جدی روبرو گردید. با ورود یمن" حوثی ها" و حزب الله به بحران غزه، اوضاع برای آمریکا و اسرائیل دشوارتر گردید. در چنین وضعیتی آمریکا برای کنترل اوضاع از جمهوری اسلامی خواست، تا از ایجاد ناامنی در پایگاههای امریکا مستقر در عراقی و سوریه توسط نیروهای نیابتی جلوگیری و با کنترل حزب الله و چشم پوشی از وعده صادق سه، از گسترش جنگ جلوگیری کند. آمریکا بعد از اطمینان از عدم حمایت جمهوری اسلامی از حزب الله، اجازه حمله اسرائیل به لبنان" حزب الله" را صادر کرد. رژیم آپارتاید اسرائیل برهبری" نتانیاهو" با حمایت اطلاعاتی و نظامی و مالی آمریکا، تهاجم همه جانبه هوائی و زمینی و تکنولوژی مدرن به لبنان، آغاز و ضربه های جبران ناپذیری را به حزب الله لبنان وارد ساخت. با پذیرش آتش بس مورد نظر نتانیاهو، حزب الله عملن از معادلات خاورمیانه" محور مقاومت" حذف گردید.  

بلافاصله بعد از آتش بس در لبنان، سناریوی نابودی سوریه برای کنترل کامل خاورمیانه توسط آمریکا و حذف روسیه از معادلات منطقه رقم خورد. تحریرالشام و دیگر نیروهای شبه نظامی" نیابتی" ترکیه با چراغ سبز آمریکا برای سرنگونی رژیم بشار اسد حمله را آغاز کردند. همزمان با پیشروی نیروهای تحریرالشام به طرف دمشق، نیروهای" سپاه قدس" و" نیروهای نیابتی" جمهوری اسلامی از سوریه خارج شدند و دولت عراق نیروهای" حشدالشعبی" را براساس توافق قبلی با جمهوری اسلامی  از مداخله منع کرد. ارتش اسرائیل بفرمان نتانیاهو از طرف بلندیهای جولان به جنوب سوریه حمله و با بمباران هوائی، زیرساختهای مدنی، نظامی و امنیتی سوریه را نابود و سرزمینهای تازه ای را تحت اشغال خود درآورد.

در پی تسلط" تحریرالشام" بر دمشق ، سوریه عملن به سه منطقه تحت اشغال ترکیه" عضو ناتو"، آمریکا و اسرائیل در آمده است. مناطق نفتی در کنترل آمریکا، قسمتی از جنوب و منطقه جولان در اشغال اسرائیل و بقیه کشور نیز در کنترل نیرهای نیابتی ترکیه قرار گرفته است. با توجه به اوضاع کنونی جمهوری اسلامی با اتمام تاریخ مصرفش کاملن از سوریه حذف و روسیه نیز از معادلات خاورمیانه حذف و در حال تخلیه  پایگاهای نظامی خود از سوریه است.  

سخن آخر:

بدون شک خاورمیانه با وجود حکومتهای ارتجاعی و وابسته و نیروهای نیابتی رنگارنگ، که موجودیت شان با حضور آمریکا در منطقه گره خورده است، بسیار شکننده، نا امن و ناپایدار هستند. تا زمانی که چنین وضعیتی در خاورمیانه حاکم باشد مردم منطقه روی صلح، آرامش، امنیت و  همزیستی مسالمت آمیز را به خود نخواهند دید. برای جلوگیری از وقایعی همچون سوریه، لبنان و غزه و گسترش جنگ و غارت سایر کشورها، مردم منطقه مجبورند برای کسب آزادی ، صلح  و امنیت، بر علیه حکومتهای توتالیتر" مذهبی" یا دیکتاتوری" سکولار" و باز تولید نیروهای نیابتی در منطقه بپا خاسته و منطقه را از شر جنگ و خونریزی رها سازند.  

 مردم ایران با تجربه گرانقدری که از انقلاب 57 بر علیه دیکتاتوری" شاه وابسته به امپریالیسم آمریکا دارند که خوشبختانه هنوز در ذهن مردم زنده است. مردم با استفاده از تجارب گذشته و ایدئولوژی نوین سوسیالیستی می توانند با گسترش مبارزات سیاسی، اجتماعی و مدنی برای آزادی، برابری و عدالت اجتماعی، رژیم را که در وضعیت بسیار بحرانی و فروپاشی از درون قرار دارد مجبور به عقب نشینی کنند. مردم باید با حمایت از اعتراضات صنفی و مدنی کارگران، بازنشستکان، پرستاران، بیکاران و جنبش زنان، ملیتها و ...  اتحاد و همبستگی ملی را به ایجاد شوراها ارتقاء و با ایجاد شوراها در کارخانه ها، موسسات تولیدی و خدماتی، شهر و روستا و سربازان، تا زمینه انتقال قدرت به مردم آماده شود. تنها در چنین شرایطی است که هیچ قدرت خارجی جرات حمله به ایران را پیدا نمی کند و مردم از توطئه های داخلی و خارجی در امان می مانند. پیش بسوی آزادی، برابری، عدالت اجتماعی برقرار باد جمهوری فدراتیو شوراهای کارگران و زحمتکشان.   

 

No comments:

Post a Comment