تجاوز نظامی 23 خرداد 1404" دوازده روزه" آمریکا و اسرائیل" به ایران، به کشته و زخمی شدن بیش از شش هزار نفر و نابودی بسیاری از تاسیسات مدنی، صنعتی و نظامی گردید. در نهایت با بمباران مستقیم سایت های هسته ای فردو ، نطنز و اصفهان توسط هواپیماها و موشکهای آمریکائی آتش بس موقت برقرار گردید. این تجاوز وحشیانه نشان داد که آمریکا و اسرائیل" ژاندارم آمریکا در منطقه" نه تنها هیچگونه اهمیتی به قوائد و قوانین بین المللی نمی دهند، بلکه از انتشار تشعشعات هسته ای که موجب مرگ میلیونها انسان و تخریب و نابودی محیط زیست ابائی ندارند. از طرف دیگر با افول ابرقدرتی آمریکا و شکل گیری دنیای چند قطبی، دولت آمریکا سعی دارد، با تکیه به قدرت نظامی و ارتکاب به" نسل کشی، کوچ اجباری فلسطینیان در نوار غزه و گسترش جنگ و بی نظمی در خاورمیانه برای تسلط کامل بر منابع غنی" انرژی" خاورمیانه و شاهراههای " آبی، زمینی و هوائی" منطقه ادامه تا جایگاه برتری خود را در نظام چند قطبی آینده هموار سازد. از طرف دیگر با فعال شدن مکانیزم ماشه" نیمه جان" از سوی سه کشور اروپائی و پایان برجام، امریکا به دو هدف دست یافت، یکی دور کردن اروپا از تحولات آتی" آرزومندانه ترامپ!!!" در ایران و دیگری، فشار مضاعف اقتصادی به جمهوری اسلامی برای پذیرش تسلیم نامه معروف ترامپ. با این وجود، سه کشور اروپائی بخصوص" فرانسه و انگلستان" با دفاع از ادعای مالکیت امارات بر "سه جزیره ایرانی " در آرزوی تشدید بحران هستند، تا از این طریق بتوانند در تبادلات آتی منطقه نقشی داشته باشند.
عدم دستیابی آمریکا به هدف"
تسلیم از راه قدرت نظامی" در تجاوز دوازده روزه با وجود خسارتهای سنگین جانی
و نابودی بخشی از زیرساختهای ایران، باعث افشاگری ماهیت واقعی جمهوری اسلامی شد و
نشان داد که عملیاتی با چنین وسعت و بی پروا نمی توانست بدون همکاری وسیع اطلاعاتی-
امنیتی سازمانها و مهره های بانفوذ در بالاترین سطح جمهوری اسلامی عملی گردد. در این
میان می توان به شوهای مشمئز کننده اشاره کرد. شمعخانی که صاحب شرکتهای ثبت شده با
نام پسرش در دبی" امارات متحده عربی مدعی سه جزیره ایرانی در حوزه امنیتی
اسرائیل" دارد و تبادلات مالی وی از طریق بانکهای دبی انجام می شود، با نمایشی
مشمئز کننده ادعا می کند که هدف ترور اسرائیل بوده و زنده از زیر خروارها آوار
بدون کوچکترین خراشی بیرون آورده می شود. علی لاریجانی با سابقه معلوم و روابط
خانوادگی با سفارت انگلیس، نیز ادعا می کند که به او و تعدادی دیگر از طرف
اسرائیلی ها تلفن شده و از او خواسته شده از ایران برود. در ادامه نمایش سریالی نوبت
به حمله به محل جلسه شورای امنیت ملی" بدون حضور خامنه ای" می رسد، در
این نمایش مسخره، به ادعا پای پزشکیان زخمی و بقیه سالم و بدون کوچکترین خراشی،
اما به زور از سوراخی خارج می شوند. نمایش بعدی نوبت به تهدید و افشا همدیگر"
سران و دست اندکاران رژیم" دال بر همکاری با نهادهای امنیتی غربی رسیده که ما
در آینده نزدیک مشاهده خواهیم کرد.. بنابراین می توان تصور کرد که تجاوز اخیر پروژه ای با همکاری مخفی بخش قابل توجهی از
حکومتیان، به امید حفظ رژیم با تغییراتی " استحاله" در رفتار منطقه ای و
تغییرات در قانون اساسی و مدیریت داخلی به قیمت تسلیم کامل ایران صورت گرفته که با
هوشیاری مردم و بخشی از نیروهای نظامی با شکست مواجه شد. شکست این پروژه دلایل
مختلفی دارد که بمرور زمان آشکارتر تر خواهد شد.اما چند نکته:
الف – حضور مردم در
محکومیت تجاوز و جواب دندان شکن به تجاوزگران:
شوراها و سندیکاهای
کارگری، بازنشستگان، معلمان و فرهنگیان، زندانیان سیاسی، مدنی و تعداد قابل توجهی
از ایرانیان خارج از کشور با توجه به اهداف آمریکا و تجربه از وضعیت عراق، لیبی،
افغانستان و نسل کشی فلسطینیان، در همان اولین روز، تجاوز جنایتکارانه را محکوم و تعدادی
از مردم با ایجاد ایستهای بازرسی در برخی جاها نقش اصلی در شکست توطئه داشتند.
ب – عدم استقبال مردم از
تجاوز نظامی و اعلام آمادگی برای دفاع از کشور در مقابل تجاوزگران و عملیات دفاعی
پرتاب موشک و پهبادها توسط بخشی از یگانهای نظامی در نهایت آمریکا و اسرائیل را به
قطع حمله مجبور ساخت.
جمهوری اسلامی و تجاوز 12 روزه:
علیرغم شعارهای انحرافی
مرگ بر آمریکا، انگلیس و نابودی رژیم" آپارتاید" اسرائیل، جمهوری" سرمایه داری دلال" اسلامی
پروژه آمریکائی-انگلیسی برای انحراف و شکست انقلاب شکوهمند مردمی 22 بهمن را پیش
برد. در منطقه" خاورمیانه" در راستای منافع سرمایه داری غرب، وارد پروژه
آمریکائی انحراف جنبش های ضد استعماری و ایجاد ناامنی در منطقه، برای تضمین امنیت
پایگاهای نظامی و ادامه اشغالگری وارد، در نهایت با اتمام پروژه، جمهوری اسلامی از
منطقه اخراج شد. این پروسه طبق مراحل زیر اجرا گردید.
مرحله اول: سرکوب"
شوراها و سندیکاهای کارگری و شهری، جنبشهای دموکراتیک ملی، زنان و روشنفکران
آزادیخواه و برابری طلب، فعالان مدنی"، شکنجه و اعدام مبارزان راه آزای،
برابری و عدالت اجتماعی آغاز و با خاتمه
جنگ و کشتار دسته جمعی زندانیان سیاسی عقیدتی" 67" جمهوری اسلامی تثبیت شد.
مرحله دوم: سازماندهی برنامه
اقتصادی و ساختار اداری آن با گرایش نئولیبرالیستی تحت برنامه بانک جهانی و صندوق
بین المللی پول برهبری هاشمی رفسنجانی انجام گرفت که با خصوصی و خصولتی سازی منابع
ملی،" تولید داخلی، صنعت،کشاوزی و محیط زیست" نابود گردید. در بعد
اجتماعی، اجرای این سیاست منجر به بیکاری، گرانی، فقر و فلاکت عمومی و تبعیض و..
شد و از طرف دیگر یک قشر اولیگارش
رانتخوار ودلال، دردرون طبقه سرمایه دار ساخته شد که با تسلط بر نهادهای نظامی،
امنیتی، سیاسی، قضائی، مذهبی و فرهنگی، توانست سیستم روابط و مبادلات اقتصادی را
در مدار نئولیبرالیزم غرب تعریف و در اختیار گیرد.
مرحله سوم: ساختار سیاست
خارجی و منطقه ای
1 - دیپلماسی برون مرزی : نیروهای
وزارت خارجه عمومن ثابت و از مهره های نئولیبرالیسم و طرفدار سرسخت غرب هستند.
بنابراین سیاست خارجی جمهوری اسلامی باموافقت و نظارت خامنه ای بصورت آشکار و مخفی
با کشورهای سرمایه داری غرب برهبری آمریکا پایه ریزی شده است. در روابط مخفی بسیار
پیچیده، علیرغم شعار نابودی اسرائیل، رژیم در دوران جنگ با عراق رابطه بسیار قوی
با دلالان اسلحه اسرائیلی داشت. همچنین با شعار مرگ بر آمریکا، رژیم نه تنها برجام
مورد نظر آمریکا را پذیرفت بلکه بصورت مخفیانه به حمایت از حمله آمریکا به عراق
مستانه همراهی کرد و در نهایت با ترامپ مشغول معامله بر سر تسلیم ایران است.
علیرغم بمباران تاسیسات هسته ای، در مصاحبه پزشکیان" رئیس جمهور" با
خبرنگار آمریکائی به امید معامله هیچگونه اشاره ای به حمله آمریکا نمی شود تا به
دیپلماسی التماسی با ترامپ خدشه ای وارد نشود. خلاصه دیپلماسی التماسی جمهوری
اسلامی هنوز هم برای تسلیم کامل ایران در اذای حفظ رژیم ولایت فقیه ادامه دارد!!!
2 - فعالیت میدانی: نیروی
قدس سپاه پاسداران بعد از اشغال عراق، در پی معاملات مخفیانه و با چراغ شبز آمریکا
وارد عراق شد، تا برای ایجاد نیروهای نیابتی از میان شیعیان برای انحراف جنبشهای
مردمی و گسترش ناامنی در خاورمیانه به نفع انحصارات صنایع نظامی آمریکا به دلالی
اسرائیل فعالیت کند. در بحران دوساله اخیر، جمهوری اسلامی با درخواست آمریکا
نیروهای حشدالشعبی در عراق را منفعل و حزب
الله را قربانی کرد. در نهایت با سقوط رژیم سوریه پروژه میدانی جمهوری اسلامی
خاتمه و از منطقه بیرون انداخته شد.
مرحله چهارم: سیستم امنیتی
و اطلاعاتی و قضائی جمهوری اسلامی
الف - سازمانهای اطلاعاتی
و امنیتی جمهوری اسلامی، ماهیتن ادامه "ساواک" که در سال 1350 توسط سازمانهای
امنیتی امریکا، انگلیس که زیر مجموعه پروژه اطلاعاتی و امنیتی خاورمیانه ای آمریکا
در ایران ایجاد شده بود، شکل گرفت. وظیفه اساسی ساواک شناسائی مبارزین و فعالان
کارگری، روشنفکران و دگراندیشان مبارز" بخصوص ایده های کمونیستی" داخل و
خارج از کشور" برای سرکوب و کنترل هر گونه جنبشهای اجتماعی و صنفی برای تضمین
بقای رژیم دیکتاتوری و وابسته شاه بود. از فردای انقلاب 22 بهمن اسمن ساواک منحل
اعلام شد، اما ساختمان و اهداف تشکیلاتی آن مبنای شکل گیری تشکلهای اطلاعاتی و
امنیتی جمهوری اسلامی شد و در نهایت وزارت اطلاعات"واجا"، سازمان
اطلاعات سپاه"ساس" و.. شکل گرفتند تنها تفاوتی که با ساواک دارند، به
جای دفاع از رژیم شاه، موظف به دفاع از رژیم ولایت فقیه هستند. با توجه روند شکل
گیری چنین سیستم امنیتی و اهداف آن، نفوذ سی-آی_ای، ام-آی6 و سازمان امنیتی
اسرائیل" غیر قابل تفکیک با سازمانهای اطلاعاتی آمریکا و انگلیس"، داشتن
مهره ها و نفوذی در ساختار امنیتی و سیاسی جمهوری اسلامی مثل روز روشن است. اگر از
نقش ماهواره ها چشم پوشی کنیم نمی توانیم از نقش دستگاههای هوش مصنوعی و پهبادها که
عمدتن واردات و ساخت آنان در انحصار نهادها و عوامل اطلاعاتی حکومتی و تحت کنترل و
نظارت سازمانهای امنیتی جمهوری اسلامی است، چشم پوشی کرد.
ب – قضاوت و ساختار قوه
قضائیه : قضاوت در جمهوری اسلامی ایران بر اساس احکام شرعی و تابع فتوای ولی فقیه و
خود دارای تشکیلات اطلاعاتی- امنیتیست. سران قوه قضائیه از فارغ التحصیلان مدرسه
حقانی انتخاب می شوند، مدرسه حقانی که خود حاصل انجمن حجتیه است که توسط ساواک و فراماسیونری اداره میشده و
می شود. با وجود فردی همچون اژه ای" پرورش یافته مدرسه حقانی" با پرونده
فساد، در راس قوه قضائیه با صدور احکام دستگیرها و اعدامهای اخیر بدون اثبات جرم و
محاکمه علنی افغانی ها و افرادی بی گناه
به اتهام جاسوسی برای اسرائیل و همچنین راه اندازی گشت ارشاد برای سرکوب مردم را
نمی توان غیر از رد گم کنی" همکاری های امنیتی بسیاری از سران و دست
اندرکاران رژیم با تجاوزگران تصور کرد.
انتهای کلام :
تجاوز دوازده روزه، مقدمه پروژه سوریه ای یا عراقی سازی ایران بود که رژیم" آپارتاید" اسرائیل به رهبری امریکا با توسل به قدرت نظامی با همکاری مهره ها و عوامل نفوذی پرقدرت در بالترین سطح حکومتی از نهادهای امنیتی، اجرائی، قضائی گرفته تا شورای امنیت در صدد اجرای پروژه بود. اما محاسبه غلط سازمانهای امنیتی" آمریکا، انگلیس و اسرائیل" همراه با مهره های داخلی و خارجی" الیگارشها" مبنی بر همکاری مردم با اهداف تجاوزگران، شکست خورد و مجبور به عقب نشینی تاکتیکی شدند. همانطور که می دانید، تجاوز اسرائیل با حمایت همه جانبه آمریکا به نوار غزه با مقاومت مردم فلسطین و همراهی بین المللی و اعتراضات خیابانی علیه نسل کشی و تخلیه اجباری مردم از نوار غزه با شکست مواجه و علیرغم ادامه کمکهای نظامی آمریکا و ناتو مجبور به قطع بمباران و موشک باران نوار غزه با مردمی آواره اما "شجاع، مقاوم و مصمم " شد. ایران کشوریست وسیع با امکاناتی فراوان و با مردمی شجاع و هوشیاری که می تواند می تواند با استفاده از تجارب بین المللی متحدانه، اقدام به سازماندهی خود در شوراها و نهادهای مردمی کرده و توطئه های دشمن داخلی و خارجی را خنثا کنند. و با خلع ید از اولیگارش های حاکم بر ساختار سیاسی، اقتصادی، قضائی و امنیتی و همچنین لغو مالکیت" منابع ملی" که از طریق خصوصی سازی و خصولتی که در اختیار الیگارشها و نهادهای مذهبی و بیت های رنگارنگ.. قرارگرفته، به مالکیت عمومی برگرداند، تا راه را برای حکومت مردمی باز و کشور را از هرگونه تجاوز خارجی و توطئه های عوامل مزدو در امان نگه دارد. حکومتی که در آن فعالیت سیاسی، صنفی، مدنی و.. کاملن آزاد ، اعدام و شکنجه کاملن مردود، تبعیض جنسیتی کاملن ملغا و برابری حقوق زن و مرد تضمین، تا آزادی ، برابری و عدالت اجتماعی برقرار گردد.

No comments:
Post a Comment