اهداف امریکا و اسرائیل از کنفرانس ورشو چه بود

مایک پمپئو رور چهارشنبه 17 بهمن " شش فوریه" در گفتگوئی گفت:" برنامه دولت ترامپ زمینه ایجاد یک پیمان نظامی علیه ایران است." این جمله, استخوان بندی کنفرانس ورشو که در مورخه 13 و 14 فوریه" 24 و 25 بهمن"   با عنوان صلح, ثبات و امنیت خاورمیانه در ورشو برگذار شد را تشکیل می دهد. سخنرانیهای نتانیاهو و معاون ترامپ و  همچنین اظهار نظر شرکت کنندگان کشورهای جنوبی خلیج فارس نشان داد که سیاست جدید خاورمیانه ای امریکا وارد فاز عملی شده است . هر چند این کنفرانس نتوانست به راهبرد مشخصی دست یابد ولی توانست موجودیت چنین برنامه ای را به جهان ابلاغ نماید.  

 واقعیتهای موجود در رفتار امریکا و فشار ترامپ بر تغییر روابط بین المللی و وجود بحرانهای  داخلی امریکا و کشورهای اروپائی نشان می دهد که جهان سرمایه داری با بحران ساختاری روبروست. ژاندارمی خاورمیانه بعد از سرنگونی شاه دچار آشفتگی شد. بعد از حمله امریکا به افغانستان و اشغال مستقیم عراق در سال 2003 توسط امریکا و حمله نظامی به کشور لیبی و جنگ داخلی سوریه بحران منطقه, ابعاد وسیع و لاینحلی بخود گرفت. غارت و چپاولگری انحصارات نظامی مردم منطقه را در فقر و فلاکت انداخت و میلونها انسان کشته و آواره شدند. منطقه جولانگاه باندهای مافیائی نظامی شد و امنیت منطقه بطور کلی از بین رفت.

امریکا زمانی با قدرت به منطقه وارد شد, حال خود نیز در منجلاب مهلکی گرفتار شده است. امریکا دیگر نه توان کنترل وضعیت موجود را دارد, نه توان عملیات نظامی برای نابودی کشور دیگر. با این حال شیپور جنگش را نمی خواهد به زمین بگذارد. اینبار امریکا با کمک اسرائیل و کشورهای ارتجاعی ساحل خلیج فارس توطئه ای دیگر در سر دارد. جمهوری اسلامی نیز هیزم بیار آتش معرکه است.

امریکا با شناسائی اورشلیم به عنوان پایتخت اسرائیل موضع خود را در خاورمیانه نشان داد و به جهان عرب تفهیم کرد که باید اسرائیل را بعنوان ژاندارم منطقه بپذیرند. و بر علیه دشمن مشترک " ایران" با اسرائیل متحد شوند. بنابراین امریکا با برگذاری کنفرانس ورشو سه هدف را دنبال می کند.

1- پیمان نظامی عربی- عبری به رهبری اسرائیل

هر چند رژیمهای کشورهای جنوبی خلیج فارس ظاهرا در میان مردم عرب در مخالفت با اسرائیل سخن می گویند, ولی  به بهانه وجود دشمن مشترک همچون ایران در کنفرانسها شرکت می کنند. کنفرانس ورشو محل مناسبی بود که رژیمهای اعراب در معیت رژیم اسرائیل شیپور جنگ را  بر علیه ایران بصدا درآوردند.

2 – تقویت ناتو و گسترش مرزهای ناتو در شرق اروپا

بنا بر اظهارات ترامپ که می گوید, امریکا را از ناتو می خواهد خارج کند, نباید جدی گرفت. هدف وی رهبری ناتو بدون هزینه و یا با هزینه کم است بنابر این با انتخاب لهستان برای محل کنفرانس در حقیقت تقویت کشورهای اروپای شرقی و تحمیل هزینه های اضافی به اروپای غربیست. دولت امریکا با تقویت کشورهای اروپای شرقی میخواهد  پتانسیل مخالفت با روسیه را تقویت و روابط اقتصادی اروپا با روسیه را با مشکل روبرو سازد, بخصوص اروپا را از قرارداد خط  لوله گاز منصرف, تا با امریکا وارد معامله شوند.

3 –  دور کردن روسیه از خاورمیانه.  

امریکا موجودیت مستقیم خود را با وضعیت فعلی خاورمیانه در خطر می بیند. با این حال تصمیم ندارد منطقه را رها کند. حضور روسیه در سوریه می تواند کشورهای منطقه را در صورت خروج امریکا تحت تاثیر قراردهد. بنابراین با تشکیل ناتوی عربی و عبری, امریکا می تواند از نفوذ روسیه در دراز مدت جلوگیری و کشورهای منطقه را تحت کنترل خود داشته باشد.

بحران خاورمیانه به مراحل حاد خود نزدیک میشود و در وضعیت کنونی مرکز ثقل آن ایران است. آنچه که ظاهرا نشان میدهد, جمهوری اسلامی نه میتواند از سیاستهای دخالت در کشورهای منطقه دست بردارد و نه می خواهد گشایشی در امور داخلی انجام دهد. بنا براین بحران اقتصادی هر روز تشدید خواهد شد و متعاقب آن اعتراضات توده ای گسترش پیدا خواهند کرد. با فشار بیشتر از بیرون سران جمهوری اسلامی دو راه بیشتر در پیش ندارد یا باید بدون قید شرط تسلیم امریکا شود و یا به ماجراچوئی دست بزند, در هر دو حالت مردم طعمه غارتگران خواهند شد و آوارگی و بیخانمانی در انتظار. تنها راه نجات از این وضعیت سازماندهی مبارزات توده ای و سرنگونی جمهوری اسلامیست.

کارگران و زحمتکشان  ایران راهی بسیار سخت و دشوار در پیش دارند از یکطرف با ارتجاع داخلی باید به مبارزه بر خیزند و از طرف دیگر با غارتگران خارجی.  مردم ایران همچون مردم ویتنام  ثابت خواهند کرد که بر عوامل ارتجاع داخلی و توطئه های امپریالیسم و جنگ افروزان منطقه و اهداف شوم آنها پیروز خواهند شد.

نابود باد جنگ و غارتگری, زنده باد آزادی, برابری و عدالت اجتماعی