gallery image

12 April 2022

کانون بحران جدید در قاره اروپا

جهان شاهد آنارشی افسار گسیخته ی نئولیبرالیسم در روابط بین الملل بعد از تجاوز نظامی دولت روسیه به رهبری پوتین و اشغال قسمتی از اوکراین است. آنارشی که بعد از فروپاشی اتحاد جماهیر شوری و تک قطبی شدن جهان،و تبدیل دولت امریکا به قدرت بلامنازع جهان و گسترش ناتو به کشورهای تازه استقلال یافته شرق اروپا با بمباران یوگسلاوی شروع و با حمله امریکا و ناتو به افغانستان ، عراق، لیبی و سوریه ادامه یافت. با شکست سیاستهای خاورمیانه ای امریکا و ناتو و فرار مفتضحانه امریکا از افغانستان و تحویل آن به طالبان، سرانجام با یورش روسیه به اکراین امنیت جهان وارد فاز بسیار خطرناکی شده است.

زمینه های بحران اوکراین:

بعد از فروپاش اتحاد جماهیر شوروی، پانزده کشور به استقلال دست یافتند. کشورهای تازه استقلال یافته و روسیه در سیاست داخلی، سرمایه داری متمرکز دولتی را کنار گذاشته و سیاست سرمایه داری" نئولیبرالیسم" بازار آزاد را پیش گرفتند. سیاست خصوصی سازی در این کشورها، باعث شکلگیری الیگارشی از طریق رانتخواری گردید وبشدت گسترش یافت. این قشر توانست در مدت کوتاهی قدرت سیاسی را قبضه و ارگانها و نهادهای حکومتی " دولتی" را در اختیار گیرد. در سیاست خارجی هرکدام از کشورها وارد بلوکهای اقتصادی و نظامی" امنیتی" شدند. از میان 15 کشور استقلال یافته، تعدادی به" سازمان امنیت جمعی" برهبری روسیه پیوستند و سه کشور حوضه دریای بالتیک " لتونی"، " لیتوانی" و " استونی" به عضویت سازمان پیمان آتلانتیک شمالی" ناتو" و اتحادیه اروپا " اقتصادی- سیاسی" درآمدند. اکراین بنا به موقعیت ژئوپولتیکی و ناآرامی های داخلی، با وجود تقاضای عضویت در اتحادیه اروپا و ناتو مورد پذیرش قرار نگرفت و عملن به کانون رقابت دو بلوک سرمایه داری" غرب و روسیه" تبدیل شد.

الیگارشی حاکم بر دولت سرمایه داری روسیه با کنترل معادن غنی نفت و گاز و با پشتیبانی زرادخانه تسلیحاتی و اتمی، تلاش کرد علیرغم مخالفت امریکا وارد بازار انرژی اروپا شود. در ادامه برای شراکت با انحصارات امریکائی و اروپائی در بازار جهانی سرمایه، تقاضای عضویت در ناتو و اتحادیه اروپا نمود که با عدم موافقت امریکا و شرکتهای انحصاری غرب مواجه شد.  

با تغییر رژیم " طرفدار روسیه" در اوکراین به سال 2014 ، رژیم جدید با دوری از روسیه، دست به تغییرات عمده ای در سیاست داخلی و خارجی زد. الیگارشهای حاکم بر اوکراین برای ایجاد یک دولت و ملت واحد، نیروی ارتش را با کمک گروه هائی با گرایش نئونازی از قبیل "گردان آزوف" و" آیدار" برای سرکوب جنبشهای خودمختاری به مناطق" دونتسک" و" لوهانسک"  که از حمایت روسیه برخوردار بودند، گسیل داشت، که هزاران کشته و زخمی و آواره به جا گذاشت و بحران داخلی اوکراین را با چلشهای جدی روبرو ساخت. در ادامه با عدم برسمیت شناختن مناطق خودمختار، زبان روسی را از زبانهای رسمی حذف کرد. جمهوری خودمختار کریمه با تصویب مجلس به روسیه پیوست و دو منطقه خودمختار دونتسک و لوهانسک اعلام استقلال کردند.

روسیه برهبری پوتین با برسمیت شناختن استقلال دونتسک و لوهانسک  در 21 فوریه به آرایش نظامی در مرز اوکراین دست زد و با تجاوز نظامی روسیه به اوکراین در تاریخ 24 فوریه سال 2022  بحران روسیه و اوکراین وارد فاز نظامی گردید. ادامه تجاوز نظامی روسیه به اوکراین ، با تحریم های اقتصادی امریکا و اروپا و ارسال کمکهای نظامی به اوکراین مواجه شد. در پی درخواست " زلنسکی" رئیس جمهور اوکراین از ناتو برای عضویت و دخالت نظامی ناتو، "پوتین" رئیس جمهور روسیه تهدید به جنگ اتمی در صورت دخالت نظامی ناتو نمود.  

روسیه برهبری پوتین از تجاوز به خاک اوکراین، دو هدف عمده را دنبال می کند:

1 – خلع سلاح و بی طرفی اوکراین و عدم عضویت اوکراین در ناتو و جلوگیری از گسترش بیش از حد ناتو در مرزهای غربی روسیه:

تصور اولیه روسیه با حمله به اوکراین این بود که در کوتاه مدت رژیم حاکم را تغییر و مسئله عضویت اوکراین در ناتو را بطور کلی منتفی کند. با توجه به فعل و انفعالات جبهه های جنگ، فشار بین المللی و مقاومت نیروهای اوکراین، روسیه از تغییر رژیم ناامید و با توجه به بی اعتمادی روسیه به عدم عضویت اوکراین در ناتو به سیاست جداسازی شرق اوکراین و حفظ" کریمه " روی آورده تا بدین طریق منطقه حائل ایجاد کند .

2 – تثبیت جایگاه روسیه در روابط قدرت بین الملل چند قطبی:

جهان تک قطبی سرمایه داری به انتهای خود رسیده و امریکا دیگر قادر نیست ژاندارمی دنیا را به تنهائی بدوش کشد. روسیه با وجود منابع غنی نفت و گاز در تامین انرژی جهان و در اختیار داشتن زرادخانه عظیم اتمی، تلاش دارد تا خود را بعنوان یکی از قدرتهای برتر در نظام چند قطبی آینده تثبیت کند.

نقش الیگارشی حاکم بر اوکراین در ایجاد بحران کنونی:

بعد از برکناری ویکتور یانوکوویج از ریاست جمهوری" 22 فوریه 2014 "، پترو یوروشنکو در" 25 مه 2014 "با شعار تغییر قانون اساسی به ریاست جمهوری برگزیده شد. رئیس جمهور جدید برخلاف ادعای حل مصالمت آمیز جنبش خودمختاری شرق اوکراین" دونباس" به سرکوب نظامی توسط ارتش و گردانهای شبه نظامی با " گرایش نئو نازی" پرداخت. با وجود توافقنامه صلح مینسک در 5 سپتامبر 2014  دولت مرکزی به سرکوب مناطق" دونتسک" و "لوهانسک" ادامه داد. توافقنامه 11 فوریه 2015  که شامل عقب نشینی تمامی سلاحهای سنگین از هر دو طرف و آغاز گفتگوها برای اصلاح قانون اساسی و  برسمیت شناختن خودمختاری" لوهانسک" و "دونتسک"  توسط پارلمان در چارچوب کشور اوکراین بود، عملی نشد. با انتخاب زلنسکی به ریاست جمهوری در 20 مه 2019، باردیگر با وجود ادامه درگیریهای پراکنده، در 29 دسامبر 2019 توافقنامه مبادله اسیران بین دو طرف برقرار گردید. با اینحال با اصرار" زلنسکی" برای عضویت در ناتو و جدی بودن آن در سال 2021  بحران در روابط روسیه و اوکراین تشدید و در نهایت به تهاجم نظامی روسیه ختم گردید.

اهداف امریکا از تشدید بحران اوکراین:

بعد از شکست امریکا و ناتو در سیاست خاورمیانه ای و فرار از افغانستان، جایگاه امریکا در نظام امنیت بین المللی، به شدت متزلزل شد. با این وجوددولت امریکا بر این باور نیست که جایگاه خود را به عنوان تنها ابرقدرت از دست داده است. از طرف دیگر، امریکا سعی می کند، با توجه به هزینه سرسام آور دخالت مستقیم و عوارض ناشی از آن در ساختار داخلی امریکا و کشورهای سرمایه داری غرب، وارد درگیری مستقیم با روسیه نشود. بنابراین برای حفظ قدرت خود در اروپا و خارج کردن بازار انرژی اروپا از دست روسیه، اوکراین را بعنوان کانون بحران در اروپا تقویت می کند، در اینمورد می توان به اهداف ذیل اشاره کرد.

1 – ایجاد" کانون بحران" در مرز روسیه و اروپا .   

2 – تسلط شرکتهای انحصاری امریکا بر بازار پر درآمد انرژی اروپا.  

3 – تقویت کشورهای شرق اروپا در مقابل احتمال زیاده خواهی های کشورهای اروپای غربی.

4 – در گیر کردن طولانی مدت روسیه در بحران نظامی اوکراین.

5 – میلیتاریزه شدن بیشتر کشورهای اروپائی و ایجاد بازار برای انحصارات صنایع نظامی امریکا.

نقش کشورهای اروپائی عضو ناتو و رسانه های انحصاری در تشدید بحران:

 حمایت دولتهای اروپائی از رژیم اولیگارشی اوکراین حاصل انقلاب میدان سال 2014 موجب گسترش روابط اقتصادی و مالی بین آنها گردید و اروپا درمقابل سرکوب و کشتار مردم مناطق شرق اوکراین سکوت معنا داری در پیش گرفت. بعد از تهاجم روسیه، دولتهای اروپائی همراه با امریکا فعالانه در تحریم روسیه با شعار تنبیه متجاوز شرکت و آشکار و پنهان اسلحه های مدرن در اختیار گروههای شبه نظامی و ارتش اوکراین گذاشتند. دولتهای اروپائی با دعوت از زنلنسکی برای سخنرانی در مجالس اروپائی، همانند یک قهرمان ملی از او استقبال کرده و پوتین را سرزنش کردند.

مطبوعات و خبرگزاریهای انحصاری با گزارشهای و ویدئو فیلمهای هیجانی، جنگ روانی راه انداخته تا افکار عمومی را  بطرف جنگ سوق دهند. در این راه تا بدانجا پیشرفته اند که اخبار و فیلمهای جعلی را بدون منبع و سند معتبر بطور گسترده منتشر می کنند. ارائه چنین گزارشات و فیلمها توسط امریکا به سازمان ملل برای محکومیت جنایت جنگی روسیه، انسان را به یاد ارائه گزارشات و مدارک جعلی در مورد عراق و لیبی توسط نماینده امریکا به سازمان ملل می اندازد که بعد از فجایع انسانی بیشمار به جعلی بودن آنها اقرار شد. با توجه به نکات بالا می توان نتیجه گرفت که تمامی تلاش امریکا و ناتو برای به بن بست کشاندن هر گونه تلاش دیپلماتیک برای جلوگیری از ادامه فاجعه دارد. 

ادامه تشدید بحران نظامی و تاثیرات آن بر اوضاع اقتصادی :

روابط اقتصادی دنیا در حال حاضر چنان به هم گره خورده است که هر بحرانی می تواند، تاثیر خود را بلافاصله در تمامی دنیا نشان دهد. بدنبال تحریم واردات انرژی از روسیه، اروپا با کمبود انرژی مواجه شده و اثرات مخربی بر صنایع و موسسات تولیدی و حتا خدماتی بخصوص در آلمان گذاشته است. در پی تحریم، قیمت نفت و گاز بشدت افزایش یافته و  همزمان موجب افزایش قیمت سایر کالاهای مورد نیاز عمومی و هزینه انرژی مصرف کنندگان شده است که این روند می تواند، موجب نا آرامی های اجتماعی  شده و به چالش جدی در کشورهای سرمایه داری غرب منتهی شود. در کل می توان به مسائل زیر اشاره کرد.

الف – بحران انرژی در اروپا و تاثیر آن بر تولید و مصرف:

با افزایش قیمت نفت و گاز دولتهای اروپائی و امریکا برای جبران هزینه دولتی، هزینه انرژی مصرفی مردم عادی را بالا برده اند. صنایع و موسسات تولیدی در اثر کمبود و گرانی انرژی از تولیدات خود کاسته و برای جبران افزایش قیمت انرژی بر قیمت کاالاهای خود افزوده اند و برخی نیز در انتظار ورشکستگی هستند. کمبود روغن نباتی و غلات که عمومن از اوکراین و روسیه وارد می شوند همراه با افزایش قیمت بنزین و انرژی مصرفی، موجب افزایش قیمت کالاهای مایحتاج عمومی شده و کارگران، اقشار متوسط و پائین را در فشار مضاعف قرار داده است. با ادامه چنین وضعیتی می توان شاهد اعتراضات عمومی و به چالش کشاندن دولتهای کشورهای اروپائی در آینده نه چندان دور بود.

ب – بحران پناهندگان:

پناهندگان اولین قربانی جنگها "به هر دلیل" در تاریخ بشری بوده و در حال حاضر پناهندگان اوکرائینی اولین قربانیان تجاوز نظامی روسیه به اوکراین هستند . حدود 5 میلیون نفر از آوارگان به کشورهای اروپائی پناهنده شده و هر روز بر تعداد آنان افزوده می شود. هر چند دولتهای اروپائی در تبلیغات از آنان استقبال کرده اند، اما این موقعیت با گذر زمان می تواند دستخوش تغییراتی شود که برای پناهنگان اوکرائینی مناسب نباشد. در حال حاضر نیز اخباری دال بر سوء استفاده برخی فرصت طلب شنیده می شود که باید دولتهای اروپائی، این موارد را شناسائی و از این عمل وحشیانه جلوگیری کرده و بدون تبعیض از پناهندگان اوکرائینی حمایت  و امکانات تحصیل و معاش و مسکن مناسب در اختیارشان قرار دهند.

ت -  مزدوران و داوطلبان جنگی، خطری برای مردم مناطق جنگی و جوامع اروپائی :

بکارگیری شرکتهای امنیتی خصوصی و حمایت و سازماندهی مزدوران جنگی در افغانستان، عراق و لیبی توسط امریکا و ناتو بدعت بسیار خطرناکی بود که گذاشته شد. با شروع بحران سوریه با استخدام مزدوران جنگی و سازماندهی و تجهیز آنان به سلاحهای جنگی و ارسال آنان به سوریه برای نبرد با رژیم بشار اسد، جنگهای نیابتی توسط شرکتها و مزدوران جنگی شکل متداول به خود گرفت و در ادامه با تشکیل دولت اسلامی در مناطقی از عراق و سوریه فجایع انسانی و محیط زیستی فاجعه آمیزی ببار آورد و این روند در لیبی به بازار برده فروشی انجامید. بعد از نابودی دولت اسلامی، بازماندگان آن معضلی برای کشورهای اروپائی و دیگر کشورها شدند. اینبار شرکتهای خصوصی امنیتی و مزدوران جنگی بطور رسمی به اوکراین جنگ زده دعوت شدند. " زلنسکی" رئیس جمهور اوکراین " لژیون بین المللی دفاع اراضی اوکراین" از مزدوران و داوطلبان جنگی از کشورهای مختلف تشکیل داد. ویزا برای داوطلبان را لغو و زندانیان مجرم را به شرط شرکت در جنگ آزاد کرد.  این افراد بعد از سازماندهی و آموزش توسط گروههای " آزوف" و" باربد" به مناطق بحرانی و به شرق اوکراین گسیل می شوند. خطری که این گروههای شبه نظامی به همراه دارند می توان بشکل ذیل ترسیم کرد.

الف – با توجه به نفوذ نئونازیها در مناطق جنگی و حضور در ارتش و نهادهای دولتی و ملحق شدن مزدوران جنگی به آنان، نقش این گروه در آینده اوکراین بسیار تعیین کننده خواهد بود. قدرت گرفتن این گروه نه تنها خطریست، بسیار جدی برای کارگران و سایر زحمتکشان اوکراین، بلکه تهدیدیست برای همسایگان.

ب – با توجه به رشد گرایشهای نئونازی در اغلب کشورهای اروپائی،در صورت بازگشت این نیروهای جنگ دیده، می توانند به راحتی جذب نیروهای سازماندهی شده راست افراطی" با گرایش نئونازی" شوند. با توجه به ملیت و مذهب آنان، کشورهای اروپائی نمی توانند مانع ورود آنان همچون بازماندگان" دولت اسلامی" به کشورشان شوند. سازماندهی مجدد آنان در گروههای راست افراطی می تواند، خطرات جدی برای جوامع اروپائی بهمراه داشته باشد.

نتیجه:

جنگی که با تجاوز نظامی دولت سرمایه داری روسیه به اوکران شروع شد، بنا به ماهیت جنگ و اهداف حامیان تشدید جنگ، کاملن ارتجاعی است که نتایج زیر را بهمراه دارد.  

1 – شروع و ادامه جنگ در وحله نخست، برای کارگران و زحمتکشان اوکراین جز ویرانی، کشتار، آوارگی، گرانی و بیکاری برای مردم و نابودی زیرساختهای اقتصادی و بحران اجتماعی برای اوکراین بهمراه ندارد.

افزایش بودجه های نظامی کشورهای اروپائی عضو ناتو و  هزینه های ارسال ادوات نظامی و تشدید تحریمها، جامعه را بطرف بحران اقتصادی سوق خواهد داد. در نتیجه، با حذف بودجه های خدمات اجتماعی، بهداشت، آموزش و تولید، فاصله طبقاتی تشدید و بیکاری، فقر و گرانی، کارگران و اقشار متوسط را با مشکلات جدی روبرو و جامعه را بطرف بحرانهای اجتماعی سوق خواهد داد.

طبقه کارگر و سایر اقشار مردم در روسیه نیز با توجه به هزینه سرسام آور  تجاوز  و ادامه تحریمها، از عواقب ناگوار جنگ در امان نخواهند ماند. با ادامه چنین وضعیتی شکاف طبقاتی عمیقتر، بیکاری، گرانی و فقر، بحران اجتماعی در روسیه را اجتناب ناپذیر می سازد.   

2 – در جنگهای ارتجاعی نوین، طبقه حاکم "سرمایه داری" بخصوص سهامداران عمده صنایع نظامی و امنیتی، الیگارشها و لابی ها، به سودهای کلان دست پیدا می کنند. این سود شامل همه طرفهای جنگ، چه متجاوز و چه مدعی دفاع و حامیان تشدید بحران، می شود.

3 – تخریب و نابودی محیط زیست.

وقتی سیگار کشیدن مردم و استفاده از ماشینهای دودزا  و ... داد و بیداد طرفداران محیط زیست وابسته به نهادهای بین المللی و احزاب رسمی در می آید، نه تنها تخریب فاجعه آمیز محیط زیست را در اثر انفجار بمبها و به آتش کشیده شدن شهرها در منطق جنگی را نمی بینند، بلکه در بحران کنونی طرفدار تشدید جنگ هستند. طرفداران واقعی محیط زیست با هرنوع جنگ بین کشورها مخالف بوده   و جنگ را در کل محکوم می کنند و در راه صلح ، کشورها را دعوت به راه حل های دیپلماتیک برای خاتمه جنگ می دانند نه ادامه و تشدید درگیری نظامی.

3 – اعتراضات مردمی بر علیه جنگ:

 تنها عاملی که از جنگ ویرانگر کنونی جلوگیری می کند، اعتراضات مردمی علیه هرگونه جنگ بین کشورهاست. اعتراضاتی هر چند محدود در برخی از کشورها بر علیه جنگ و برای صلح شروع شده، دیری نخواهد پائید که مردم روسیه، اوکراین، اروپا و امریکا، با شعار, علیه جنگ، لغو پیمانهای نظامی با هر نام و  برچیدن سلاحهای هسته ای بپا خواهند خاست و جهان را به همزیستی صلح آمیز در نظامی نوین دعوت خواهند کرد  

1 comment:

  1. نوشته خوبی است اما این جنگ پوتین نیست جنگی است نبابتی که از سالهای قبل تدارک دیده شده است و هدف آن پراکنده کردن وتضعیف بیشتر روسیه است . جنگ کنونی ادامه سیاست آمریکا اول و حفظ قدرت ابر قدرتی یگانه است

    ReplyDelete