gallery image

06 February 2023

میرحسین موسوی با انتشار بیانیه دنبال چیست

ریل گذاری ساختار سیاسی، اقتصادی و اجتماعی ایران بعد از کودتای 28 مرداد 1332 ، با بن بست تاریخی گرفتار آمده است. انقلاب مردمی ضد امپریالیستی و ضد دیکتاتوری شاه" بهمن 1357 " پوسیدگی ریل و پلهای ارتباطی آن را چنان نمایان ساخت که تعویض رانندگان، خدمه و سرنشینان جدید قطار، حاصلی جز رهائی جامعه از دیکتاتوری شاه  و گرفتار آمدن مردم به دیکتاتوری مذهبی قرون وسطائی نداشت . جمهوری اسلامی چنان فساد و کشتار و تبعیض جنسیتی را در جامعه نهادینه و قانونی کرد  که جامعه بشری هرگز فراموش نخواهد کرد. در چهار دهه سرنشینان قطار به رهبری ولایت فقیه، به دوگروه اصلاح طلب" رانتخواران مافیای دولتی" و تمامیت خواه" شارعان رانتخوار مافیای حکومتی" تقسیم شدند. اصلاح طلبان بر سر دعوای تقسیم غنائم، به کوپه های انتهائی قطار رانده شدند. رانده شدگان به ته قطار که در انتظار موقعیت مناسب برای کنترل قطار کمین کرده بودند، جنبش انقلابی کارگران، زحمتکشان بخصوص زنان مبارز با تخریب پلهای اتصال ریل پوسیده، فرصت را از آنان گرفتند، بطوری که نه راه نجاتی برای اصلاح طلبان مانده و نه قدرتی برای انحصارطلبان.

رانده شدگان سلطنت طلب به رهبری رضا پهلوی با کمک رسانه های انحصاری از قبیل" ایران اینترنشنال" برای تغییر رژیم، خواهان دخالت مستقیم نظامی امریکا و ناتو هستند. غافل از اینکه زمان دخالت نظامی گذشته و موقعیت جنبش انقلابی مردم اجازه چنین دخالت برای تغییر  رژیم را به نیروهای بیگانه نخواهند داد. تئوریسین های امریکائی نیز به خوبی به این مسئله پی برده اند که دخالت مستقیم امریکا، می تواند جنبش انقلابی مردم را رادیکالتر و موجب بحران عمیق در سیاستهای منطقه ای و داخلی جهان سرمایه داری شود. برای همین امریکا سعی می کند با استفاده از "برجام" و شعار حقوق بشر، جمهوری اسلامی را به پای معامله بکشاند. با این حال سلطنت طلبان سرمست از بوی کباب و تبلیغات رسانه های طرفدار سلطنت، رضا پهلوی را که رویای حفظ وراثت و تاجگذاری است، جلو انداخته اند. او بعد از شکست بازی وکالت، با صدور فراخوانی بار دیگر می خواهد، شانس خود را امتحان کند. فراخوان وی هر چند در میان سلطنت طلبان و خارج نشینان سلبریتی ظاهرن بریده از جمهوری اسلامی طرفدارانی دارد. اما دشمنی آشکار او با انقلاب 57  و خط و نشان کشیدن علیه مردم، ماهیت ارتجاعی وی بعد از یک سکوت طولانی، بر همگان آشکار شد. او خواستار تغییر سیاسی رژیم و برگشت به دوران قبل از انقلاب 57  و تصاحب مجدد تمام املاک و دارائی های خاندان پهلوی و سایر سلطنت طلبان است. اما او فراموش کرده است که مردم دیکتاتوری شاه را به زباله دان تاریخ سپرده و از دیکتارتوری"شاه" و توتالیتر " ولی فقیه" بیزارند و خواهان محاکمه بازماندگان هر دو رژیم و بازگرداندن اموال و ثروتهای به غارت رفته، به اموال عمومی تحت حاکمیت شوراها هستند.

طیف های مختلف اصلاح طلبان که در تمام جنایات جمهوری اسلامی شریک هستند. حال با نزدیک شدن قطار پوسیده به لبه پرتگاه به تکاپو افتاده اند و از وحشت محاکمه توسط دادگاههای مردمی دست به دامان میر حسین موسوی شده اند. میر حسین موسوی که خود در کشتار دسته جمعی زندانیان سیاسی در سال 67 نخست وزیر بوده و نقش وی را در کشتار دهه 60 نمی توان انکار کرد، در بیانیه اش به سه مورد اشاره می کند که نه جایگاه حقوقی مشخصی دارد و نه با تحولات جنبش مردمی همخوانی دارد. پیشنهادات وی به قرار زیر است:

1 - برگزاری همه پرسی آزاد و سالم در مورد ضرورت تغییر و یا تدوین قانون اساسی جدید.

رفراندوم پیشنهادی وی با توجه به عدم وجود ابزارهای اجرائی، تصور می شود که تدوین آئین نامه اجرائی رفراندوم به مجلس شورای اسلامی واگذار و جمهوری اسلامی اجرای آن را بعهده خواهد داشت. رژیمی که شمشیر را از رو بسته و به کودکان نیز رحم نمی کند و مجلسی که آئین نامه اجرائی برای اعدام معترضین صادر می کند.

2 – در صورت پاسخ مثبت مردم، تشکیل مجلس موسسان مرکب از نمایندگان واقعی ملت از طریق انتخاباتی آزاد و منصفانه.

این بند بیانیه با اما و اگر شروع می شود و گویا موسوی به عملی نشدن انتخابات در جمهوری اسلامی واقف است. با این حال وی مجلس موسسان را پیشنهاد می کند. مجلسی مرکب از ملت کشوری که کثیرالمله است و نه یک ملت من درآوردی دولت- ملت. از طرف دیگر انتخابات آزاد را مشروط به منصفانه بودن می داند و با زرنگی مشخص نکرده که چه نهاد یا ارگانی منصفانه بودن آنرا تائید خواهد کرد.

3 -  همه پرسی در باره متن مصوب آن مجلس به منظور استقرار نظامی قانونی مبتنی بر حاکمیت قانون و مطابق با موازین حقوق انسانی و برخاسته از اراده مردم.

موسوی با آوردن " مطابق با موازین حقوق انسانی" اهداف خود را کاملن آشکار می کند. قانون اساسی که او در نظر دارد، همان قانون شرع اسلامی است، با کمی اصلاحات در مورد حقوق انسانی.

این بیانیه ها و فراخوانها نشان میدهد که ضد انقلاب، از سلطنت طلب گرفته تا اصلاح طلبان و سلبریتی های حکومتی در جهت منافع طبقاتی و قشری با جنبش انقلابی دشمنی آشتی ناپذیری دارند و برای انحراف و شکست جنبش انقلابی به تلاشهای مذبوحانه خود ادامه خواهند داد و برای حفظ ریل" نظام سرمایه داری" پوسیده، به هر توطئه ای دست خواهند زد.

کارگران و زحمتکشان و انقلابیون در اعتراضات خیابانی و اعتصاب ها خواسته های مشخصی ارائه کرده اند و آن سرنگونی رژیم و انتقال همه قدرت به دست مردم است. مردم خواستار نظامی هستند که ساختارهای اجتماعی، سیاسی، اقتصادی و فرهنگی آن، تضمین کننده آزادی، برابری، محو هر نوع تبعیض" جنسیتی ، فرهنگی، ملی و..."، لغو خصوصی سازی، برگرداندن اموال عمومی به مالکیت عمومی تحت کنترل شوراهای کارگران و مردمی باشد. مردم بکررات در اعتراضات خیابانی و اعتصابها اعلام کرده اند که دوران آلترناتیو فردی سپری شده و ما با هرگونه دیکتاتوری مخالف هستیم و تنها آلترناتیو ما جمعی و شورائی است که تضمین کننده جامعه ای آزاد، برابر و عاری از هر نوع تبعیض و برقراری جامعه سوسیالیستی است.  

داود 17 بهمن 

 

No comments:

Post a Comment