gallery image

30 September 2023

نگاهی به نشست هفتاد و هشتمین مجمع عمومی سازمان ملل" دولتها" متحد

نشست هفتاد و هشتمین مجمع عمومی سالانه سازمان ملل در حالی برگزار شد که جهان درگیر جنگهای ویرانگر و غارتگرایانه بخصوص در اوکراین است. نقض حقوق بشر، تبعیض و نابرابری بخصوص درمورد زنان" تبعیض-جنسیتی"، استثمار و غارت کشورها، تخریب محیط زیست و عوارض ناشی از آن" زلزله و سیل"، کشته شدن هزاران پناهنده در دریا و خشکی، موجودیت بسیاری از جوامع بشری را مورد تهدید جدی قرار داده که نمی توان مسئولیت این سازمان را در ایجاد چنین وضعیتی نادیده گرفت.  

نقش سازمان ملل را هم نمی توان در" نظاره گری" و هم " دخالت مستقیم" در غارت جهان سوم به نفع شرکتهای انحصاری کشورهای امپریالیستی انکار کرد. این سازمان از طرفی نظاره گر جنگ افروزیها و تجاوزگریهای دولتهای امپریالیستی به نمایندگی از شرکتهای انحصاری" صنایع و نهادهای نظامی و انرژی" است که بسیاری از مناظق جهان را به سرزمین ارواح تبدیل کرده اند، هم نقش مستقیم سازمان در مدیریت بانک جهانی، صندوق بین المللی پول و اعمال شرایط ناعادلانه و غارتگرایانه در دادن و باز پرداخت وام، باعث ورشکستگی کشورها شده و با تشدید فقر اقتصادی، نابودی ساختار اجتماعی و ناامنی، موجودیت کشورهای جهان سوم را در معرض نابودی قرار داده است.  

امسال نشست سازمان ملل، شاهد اختلافات و تبلیغ و ترویج تحریف تاریخ، دروغ پردازیها و ریاکاریهای دولتهای سرمایه داری" نئولیبرالیسم" و رژیمهای سرمایه داری با ایدئولوژی پیشا سرمایه داری بود که در سخنرانی های روسای جمهور امریکا و جمهوری اسلامی ایران، می توان به روشنی دید:

الف - ابراهیم رئیسی" رئیس جمهور، جمهوری اسلامی" رانتخواران و دلالان"" نماینده ایدئولوژی پیشا سرمایه داری،  یکی از حاکمان شرع " هیئت مرگ"  و مجری فتوای خمینی، مسئول تیرباران و اعدام " دسته جمعی" هزاران زندانی سیاسی و عقیدتی است که در منبر سازمان ملل" دولتها" حاضر شد. این شخص نماینده حکومتیست که نقش وی در جنایت علیه بشریت احتیاج به معرفی ندارد. سال پیش، جمهوری اسلامی بعد از کشتار وحشیانه خیابانی و کور کردن عمدی جوانان و دستگیری و بازداشت هزاران جوان و نوجوان" دختر و پسر" در اعتراضات" جنبش زنان"، صدها نفر را اعدام  و هنوز هم طنابهای دار برپاست. رئیسی نماینده رژیمیست که مخالفین را در داخل و خارج از کشور ترور می کند و ابائی از بمب گذاری و کشتار جمعی در کشورهای خارجی ندارد. رئیسی نماینده رژیمی است که در طول حکومت خود روزی از کشتار کارگران و سایر زحتکشان دست برنداشته و آپارتاید جنسیتی را در قوانین شرعی و مدنی کشور رسمیت داده است. شرکت چنین رژیمی در باشگاه شلم شوربای سازمان ملل هیچ شک و شبه ای دال بر بی تفاوتی و حمایت این سازمان از دولتهای عضو، در سرکوب کارگران و زحمتکشان، حقوق ملتها، نقض حقوق بشر، تخریب محیط زیست، تبعیض جنسیتی" زنان" و به چالش کشیدن صلح و ثبات منطقه ای،بجا نمی گذارد.  

ابراهیم رئیسی با افتخار به اجرای احکام فتوای " کشتار دسته جمعی زندانیان سیاسی 67 " با گرفتن قرآن در دست، برای دریافت جایزه به بالای منبر سازمان ملل متحد رفت. صحبتهای مشمئز کنند و دروغهای تکراری او جهان آگاه را در بهت و حیرت فرو برد. ناتوانی وی در روخوانی و عاجز از اصلاح نوشتار پر از غلط" انشائی"، نشان داد که وی و نویسندگان متن در حالت غیر طبیعی و در حالت نئشگی" شیره، تریاک و شیشه" و با بی تفاوتی به اثرات آن، متن را سرهم کرده اند. او با پر روئی نه تنها منکر اعتراضات به حق زنان و کشتار مردم شد بلکه عامل اصلی اعتراض مردم به نابرابری، تبعیض جنسیتی و حجاب اسلامی را به عوامل بیگانه نسبت داد.

هر چند حرفهای وی تازگی ندارد. با این حال لازم است به سخنان ریاکارانه وی در مورد اصالت خانواده که در اساس با قرآن در تضاد است، اشاره شود. او می گوید:" حفاظت از حریم خانواده و ازدواج که از وصلت یک زن و مرد شکل می گیرد یک واقعیت جهانیست". درست است که این یک واقعیت جهانی است اما اسلام در قرآن به این مسئله حتا اشاره نکرده بلکه از نظر شرع خانواده تنها با وجود مرد برسمیت شناخته می شود. تنها مرد است که می تواند تشکیل خانواده دهد و زن یا زنان را تحت مالکیت خود قرار دهد. مرد می تواند چهار زن رسمی داشته باشد و برای رفع غرایض جنسی می تواند کنیزانی" بردگان جنسی" را خریداری و یا در جنگها تصاحب کند. در شیعه این مسئله با عنوانهای صیغه " دائمی یا موقت" رایج و رسمیست. اما رئیسی با اضافه کردن کلمه واقعیت جهانی در جمله، ریاکارانه می خواهد به دیگر دولتها بگوید که تعریف حقوق و موقعیت زن در خانواده و جامعه مربوط به قوانین داخلیست. جمهوری اسلامی حقوق زن را بر اساس قانون شریعت تعیین می کند که در قانون اساسی به آن تاکید شده است. بنابراین دولتهای سازمان ملل باید به قوانین داخلی دیگر حکومتها احترام بگذارند همانطوری که او مشکلی در تک همسری در کشورهای دیگر، ندارد.

ب - بایدن در کسوت کشیشی که تازه از شوک وارده بر نظام تک قطبی جهان تکان خورده ظاهر می شود. او با فرار از بازخوانی گذشته بسیار تاریک اشغالگرایانه و تجاوزکارانه امریکا در کشورهای مختلف، بشکل بسیار مشمئز کننده و دغلکارانه خواستار فراموشی تاریخ و جنایات دولتهای امریکا در کشورهای مختلف شد. از کل صحبتهای وی می شود چنین استنباط کرد که با وجود اقرار وی به افول ابرقدرتی امریکا، او اصرار دارد تا جائی که امکان دارد، جایگاه فعلی امریکا در نظم جهانی را حفظ و تغییرات احتمالی نهادهای سازمان ملل را رهبری کند.     

الف – چگونگی حل رابطه گذشته با حال و آینده، در بیان بایدن !!!

بایدن، در رابطه با سفرش به ویتنام می گوید:" تاریخ و گذشته ما نباید لزومن آینده ما را تعیین کند. دشمنان می توانند تبدیل به شرکای همدیگر شوند. چالشهای بزرگ می توانند حل بشوند و زخمهای عمیق می توانند التیام پیدا کنند. پس فراموش نکنیم وقتی که تصمیم می گیریم که در کنار همدیگر بایستیم و به امیدهای مشترک و نجات بشریت فکر کنیم، می توانیم بر تاریخ فائق آئیم. رهبران محترم جهان، یکبار دیگر در یک مقطع مهم تاریخ جهان ایستاده ایم چشمهای جهانیان به ما دوخته شده است و من بعنوان رئیس جمهور آمریکا وظیفه ای که کشورم داره در قبال نقش رهبری، رهبری کردن این لحظه تاریخی را درک می کنم."

بایدن بخوبی می داند که گذشته و عملکرد حال امریکا در سایر کشورهای جهان، بسیار تاریک و وحشتناک است، بی مناسبت نیست که او اقرار میکند، تصور ایستادن در کنار رهبران ویتنام، حتا برایش مشکل بوده است. اما آیا او در مقابل مردم افغانستان، عراق، لیبی و.... به چنین تصوری دست خواهد یافت؟ جواب این سوال، در آینده ای نه چندان دور روشن خواهد شد. او از افول ابرقدرتی امریکا هنوز به هوش نیامده که بداند،گذشته تنها به زمان خاصی محدود نمی شود، بلکه حال به خودی خود آینده ای دارد که تبدیل به گذشته" تاریخ" خواهد شد.جنایاتی که درحال حاضر در افغانستان، عراق، لیبی، اوکراین و بسیاری از کشورهای افریقائی صورت می گیرد، در آینده ای نچندان دور، باید دولتهای تجاوزگر پاسخگو باشند. زمان اجازه نخواهد داد، حتا گذشته افغانستان با گماشتن نیروی نیابتی فوق ارتجاعی طالبان فراموش و بنوعی دیگر نوشته شود. این جنایتها در نزد تاریخ ثبت شده، تحریف و پاک شدنی نیستند.

ب – جهان امن و شکوفا برای همه مردم.

او می گوید:" موفق شدیم یک میلیارد نفر را از فقر شدید خارج کنیم. موفق شدیم میلیونها کودک را از آموزش برخوردار کنیم. موفق شدیم جان ده ها میلیون نفر را نجات دهیم."

این ادعا چنان مسخره است که گویا وی در دنیای ماورا طبیعه مسیحائی سیر می کند. هر چند او اجازه ندارد یا نمی خواهد از افزایش فقر، کارتون خوابها، از آمار وحشتناک مرگ و میر امریکائی ها در پریود بیماری کرونا، محرومیت میلیونها امریکائی از سیستم خدمات درمانی و... حرف بزند. اما او با ناشی گری به تحریف سیاستهای غارتگرایانه و تجاوزکارانه دولتهای امریکا که میلیاردها انسان را در کشورهای مختلف به فقر و فلاکت رسانده و امنیت اجتماعی آنان را از بین برده اند، می پردازد. زمان طولانی از تهاجم ناتو به رهبری دولت امریکا و اشغال لیبی نگذشته است که شیرازه اجتماعی و اقتصادی این کشور از هم پاشیده و فقر و فلاکت و برده داری در آن رواج دارد. دولتهای دست نشانده سرمست از رابطه استعماری" نوین" با دولتهای اشغالگر، غافل از نگهداری و ترمیم زیرساختهای لیبی ، بخصوص نگهداری، باز سازی و مرمت دو سد و آبراه ها، باعث فاجعه سیل اخیر و مرگ فاجعه بار هزاران انسانها فاجعه شده اند. افغانستان بعد از اشغال امریکا نه تنها امن نشد بلکه به کشوری بسیار ناامن با شمار میلیونی آواره ، فقیر که به نان شب محتاجند، تبدیل شد. دختران در حکومت نیابتی طالبان از تحصیل محروم و زنان شغلشان را ازدست دادند. دختران کم سن و سال رسمن به برده جنسی تبدیل شدند. این است نتیجه دخالت و تجاوزگریهای امریکا در کشورها، آقای بایدن. حتا سیاست غارتگریهای بانک جهانی و صندوق بین المللی پول در گسترش فقر و نا امنی در بسیاری از کشورها، بایدن" رئیس جمهور امریکا" را واداشت تا به بازنگری در سیاست پرداخت وام اشاره کند. او می گوید:" گامهای جدی برداشتیم تا بانک جهانی را بروز کنیم و بهبود ببخشیم. برای اینکه بتونه به اهداف توسعه پایدار نزدیکتر بشه. "

پ – تشدید تضاد و لزوم تغییرات در شورای امنیت" سازمان ملل".

عدم شرکت چهار عضو ثابت حق وتو شورای امنیت تنها می تواند گویای اختلاف و ناامیدی اعضای شورای امنیت از ساختار کنونی نهادهای سازمان ملل باشد. غیبت رئیس جمهور چین در نشست مجمع عمومی که یکی از قدرتهای اقتصادی مطرح در جهان است، بسیار پر معناست. تقابل روسیه و ناتو عملن فعالیت شورای امنیت را مختل کرده است. عدم شرکت روسای دولتهای انگلستان و فرانسه با بهانه های مختلف هم چه بخواهیم یا نخواهیم نشان از عدم اعتماد این دولتها به نظام تک قطبی  باشد. وضعیت بحرانی نهاد شورای امنیت، بایدن را مجبور ساخت تا به تغییراتی در شورای امنیت اشاره کند. اما، آیا این تغییرات طبق خواسته امریکا انجام خواهد گرفت؟ با واقعیت جهان کنونی بسیار دور بنظر می آید. او می گوید:" ایالات متحده حمایت می کند از گسترش شورای امنیت سازمان ملل و افزایش اعضای دائم این شورا  و ما هم چنان نقش خودمان را ایفا خواهیم کرد در ترویج و تشویق اصلاحات برای این نهاد در سالهای پیش روی ما.ما باید از این بن بست بیرون بیائیم." تغییراتی که وی بدان اشاره می کند، در حقیقت تنها" حذف روسیه" است، نه تغییرات اساسی در ساختار آن. در هر حالت شورای امنیت با وضعیت کنونی عمر طولانی نخواهد داشت.   

ت – دموکراسی ادعائی بایدن در مورد کشورها.

او می گوید:" باید دموکراسی پاسخگوی نیازهای مردم جهان باشه........ در ادامه می گوید، و دموکراسی بهترین راهی خواهد بود در مقابله با چالشهای پیش روی ما ." بایدن از دموکراسی لیبرال در صورتی حرف می زند که اثری از دموکراسی نیم بند بورژوازی لیبرال در کشورهای " نئولیبرالیسم" باقی نمانده است. مردم تنها می توانند به نفع نمایندگان و یا لابی های شرکتهای انحصاری در انتخابات شرکت و رای دهند. میلیونها کارگر و زحمتکش که در این معادله جائی برای انتخاب شدن، ندارند. اما در کشورهای جهان سوم و پیرامونی دموکراسی شعاریست در خدمت تغییر حکومتهای و جایگزینی حکومت دیکتاتوری با پوشش دموکراسی برای تامین منافع شرکتهای انحصاری. بسیاری از کشورهای افریقائی و خاورمیانه که قربانی دموکراسی مورد ادعای بایدن شده اند که حاصلی جز غارت منابع غنی کشورها و نا امنی، فقر و نابودی اقتصادی و آوارگی میلیونها انسان نداشته است. نمونه های بارز آنرا می توان در کشورهای عراق و افغانستان و لیبی و نیجر و... دید که در نیجر منجر به کودتا شد وبا استقبال مردم مواجه گردید. دموکراسی صادراتی که فرانسه در نیجر برپا کرده، هدفی جز غارت نیجر نداشت. حکومت دست نشانده فرانسه در نیجر بنام دموکراسی با قراردهای ننگین اورانیوم کیلوئی دویست دلار را با قیمتی برابر با هشتاد سنت به شرکتهای انحصاری فرانسه واگذار کرد. حتا زیرساختهای اقتصادی و خدماتی بطور کلی فراموش شده و مردم نیجر در حالی از داشتن برق محروم هستند که معادن اورانیوم نیجر مهمترین تامین کننده سوخت نیروگاهای تولید برق در فرانسه هستند. این است اهداف دموکراسی نئولیبرالی" بایدن" که بدان اصرار دارد.  

نتیجه: 

جهان بسرعت در حال تغییر است. افریقا بیدار شده و در حال پاره کردن زنجیرهای استعمار نوین است. قدرت های آسیائی بخصوص اقتصاد چین در حال پیشرفت، خواستار سهمی عمده در جهان چند قطبیست. روسیه تازه از خواب بیدار شده و دنبال جایگاهی برای خود در نظام چند قطبیست. ابر قدرتی سرمایه داری غرب به رهبری امریکا بسرعت رو به افول است. دنیا در انتظار تحول و دگرگونی در ساختارهای کهنه، لحظه شماری می کند. اما سرنوشت روابط بین المللی و تحولات اجتماعی به کجا ختم خواهد شد؟ آینده ای نه چندان دور اما پر از مخاطره آن را روشن خواهد ساخت. آنچه که مسلم و حتمیست، دنیای تک قطبی سرمایه داری نئولیبرالیسم به رهبری امریکا در حال اضمحلال است. جهان چند قطبی باشگاه سرمایه داری نیز نخواهد توانست به معضلات کنونی جهان پاسخ دهد . تنها راه نجات بشریت از جنگ و فقر و ناامنی اجتماعی و....، ایجاد ساختار نوین بین المللی است که از راه دموکراسی سوسیالیستی" مردمی" برهبری طبقه کارگر جهانی امکان پذیر خواهد بود.     

 

 

No comments:

Post a Comment