ولی فقیه سررشته نداره, رئیس جمهور هم خبر نداره

ادعای سررشته ندارم " خامنه ای" و خبر نداشتم" روحانی", بیش از شصت میلیون مردم زحمتکش, که تقریبا سه چهارم جمعیت ایران را شامل می شود, به نان شب محتاج کرده و کشور را با آن همه ثروت " نفت, گاز, معادن , نیروی تولید و سایر امکانات, در راستای سیاست دیکته شده" نئولیبرالیستی" با کمک" ایدئولوژی اسلامی" در چنان باطلاقی انداخته که خلاصی از آن, حتا بعد از سرنگونی انقلابی جمهوری اسلامی با مشکلات بسیاری همراه خواهد بود. سوال این است: آیا خامنه ای تخصص و روحانی خبر ندارد؟ کاملا واضح و روشن است,هم خامنه ای دارای تخصص است و هم روحانی از همه چیز خبردارد. تخصص خامنه ای تنها شامل مذاکرات مخفی نیست. بلکه جمهوری اسلامی تخصص ویژه در ورشکسته اعلام کردن صنایع و موسسات عمومی و حراج آنان به دلالان داخلی و خارجی دارد. سرکوب اعتراضات مردم بجان آمده از فقر و فلاکت , ترور, شکنجه و اعدام مخالفین, سنگسار و قطع عضو و زیر شکنجه کشتن و خودکشی وانمود کردن   اینها تخصصهایست که کمتر رژیمی داراست.  

خمینی, با" تخصص ویژه" مذاکرات پشت پرده را پی ریزی و با وعده نا مفهوم حکومت مستضعفان,  به سازماندهی سرکوب کارگران و زحمتکشان شهر و روستا پرداخت. او با بیرحمی تمام فرمان کشتار دسته جمعی زندانیان سیاسی را صادر کرد. وی با این فرمان ثابت کرد که حراج منابع عمومی مردم بدون بیرحمی و جنایت, امکان پذیر نیست. خامنه ای همچون خمینی با دمیدن" مذاکره با امریکا سم است" در بوق و کرنا, نمایندگان خود را برای مذاکره مخفی با امریکا راهی فرنگستان کرد و فرزند نا مشروع برجام شکل گرفت. خامنه ای تا زمانی که توافقنامه برجام مورد خطر قرار نگرفته بود, ظاهرن اعضای مذاکره کنندگان را سرزنش و پای خود را کنار می کشید. بمحض احساس خطر از همپاشیدگی برجام, شیشدونگ به دفاع از برجام برخاست. در نمونه اخیر" افزایش نرخ بنزین" او مجبور شد از پشت پرده بیرون بیاید و بگوید:" در این کار سررشته ندارم و نظرات کارشناسی نیز متفاوت است اما گفته بودم اگر سران سه قوه تصمیم بگیرند از آن حمایت می کنم." وضعیت بحرانی جامعه اینبار فرمان" پشت پرده" او را علنی و وی را مجبور ساخت تا تخصصش را آشکار کند . روحانی" رئیس جمهور" که در ریاکاری دست همه را از پشت بسته, می گوید :" شبی که سهمیه بندی بنزین اجرا شد من خودم هم اطلاع نداشتم و نمی دانستم که اجرای این طرح این هفته است یاهفته آینده, چرا که به شورای امنیت کشور گفته بودم که زمان آنرا به منهم حتی نگوئید." اوج رضالت.

بر همه آشکار شده است که موجودیت جمهوری اسلامی وابسته به معاملات پشت پرده و پیشبرد برنامه های نئولیبرالیسم و حفظ منافع انحصارات جهانی بقیمت بیش از 60 میلیون نفر محتاج به نان شب, است.  

بهرحال تخصصهای جمهوری اسلامی برهبری ولی فقیه و با مداحی روحانی را می توان به ترتیب زیر بیان کرد.

1 – معامله" مذاکره" مخفی .

معامله پنهانی جمهوری اسلامی برخبری خمینی از فرانسه آغاز و با ملاقات پنهانی بهشتی با ژنرال هویز, هاشمی رفسنجانی با مک فارلین رقم خورد, در معامله با اوباما و کری به توافقنامه برجام منجر شد. رابطه لاریجانی" رئیس قوه قضائیه قبلی" و دخترش با سفارت و سازمان امنیتی انگلیس و قول ریاست جمهوری به لاریجانی حکایتی دارد که  قدرت پشت پرده را آشکار می کند. انتظار شکست خورده روحانی  در نشست سازمان ملل برای دست بوسی ترامپ و قبول رسمی 12 ماده ای پمبئو, بعد سرکوبی وحشیانه اعتراضات مردم,ولی فقیه را مجبورساخت,  روحانی را اینبار به پا بوسی نخست وزیر ژاپن بفرستد و عراقی دیگر را به ترامپ وعده دهد.

2 – انحراف و شکست انقلاب 57.

با فرمان خمینی, حکومت دینی بنام جمهوری اسلامی برقرار و شوراها و نهادهای انقلابی کارگران و دانشجویان, معلمان و سایر زحمتکشان, تکفیر و منحل اعلام شدند. نمایندگان شوراهای مردمی و مبارزان راه آزادی و برابری با اتهامات, کمونیست, کافر, مرتد, منافق و محاربه با خدا به زندان انداخته, شکنجه , ترور و اعدام شدند. شوراهای اسلامی کار, بسیج و انجمنهای اسلامی کارگری, دانش آموزی و دانشجوئی و.... برای سرکوب هرنوع عدالتخواهی براه انداخته شد..دانشگاهها به تعطیلی کشانده شد و رژیم جنگ تحمیلی بر مردم ایران تحمیل کرد.

3 –  خصوصی سازی و حراج منابع ملی

با قبول قطعنامه 598 و کشتار دسته جمعی زندانیان سیاسی و با رئیس جمهور شدن هاشمی رفسنجانی,  مذاکرات مخفی با امپریالیسم شتاب بیشتری گرفت و رژیم موفق شد در اذای پیشبرد سیاست نئولیبرالیستی, از بانک جهانی و صندوق بین المللی وام دریافت کند. صنایع و مجتمعهای کشاورزی و صنعتی که در اختیار بنیادها قرارگرفته بودند, از مالکیت عمومی خارج و به مالکیت بنیادها  و یا به مالکیت بازاریان درآمدند, وزارتخانه ها شرکتهای تابع خود را با سیستم خصوصی" خصوصی دولتی" اداره و نهایتا بسیاری از آنها به بخش خصوصی واگذار شد. پالایشگاهای نفت به نابودی کشانده شدند و  خام فروشی نفت رواج پیدا کرد. بسیاری از معادن و صنایع و خدمات عمومی به بخش خصوصی واگذار, یا با تغییر کاربری نابود شدند. بخش وسیعی از خدمات آموزشی و درمانی به بخش خصوصی واگذار شدند. دولت و نیروهای نظامی, سپاه پاسداران هر چند از طریق بودجه عمومی تغذیه می شوند ولی از نظر اداری و هزینه سازی, می توان بعنوان ارگانها ونهادهای خصوصی بحساب آورد که تحت مالکیت ولی فقیه هستند.

4 – همکاری مخفیانه با امریکا در عراق.

سران نظامی جمهوری اسلامی بارها گفته اند, اگر کمک ایران نبود, امریکا به سادگی نمی توانست افغانستان و عراق را تصرف کند. این ادعاها یقینن درست است. با توجه به ادعاهای سران نظامی جمهوری اسلامی و نامه پمپئو به سلیمانی حکایت از همراهی مخفیانه جمهوری اسلامی با سیاست کلی امریکا در عراق دارد. با اتمام تاریخ مصرف داعش, " سپاه قدس" و حشدالشعبی با چراغ سبز امریکا وارد نبرد با داعش شدند. با از بین رفتن داعش بحران واقعی در عراق شروع و مردم جنوب عراق برعلیه فقر فلاکت و فساد حاکمان به پا خاستند و خواستار استعفای دولت و خروج تمامی نیروهای بیگانه هستند. سپاه قدس و حشدالشعبی در حمایت از رژیم  وابسته عراق به امریکا به سرکوب معترضان عمدتا شیعه عراقی وارد عمل شدند. این حرکت رژیم در عراق هم نشان داد که جمهوری اسلامی توافق مخفیانه ای با امریکا برای دفاع از شرکتها و نیروهای امریکائی دارد.

5 – تخصص در شکنجه و اعدام

قضاوت در جمهوری اسلامی در حیطه اختیارات حاکمان شرع است و شارعان در محارب خواندن" معترضان" با خدا و ولی امر مسلمین و صدور احکام زندان, شکنجه, اعدام,  قطع عضو,  سنکسار  بدون شک متخصص هستند. متخصصین حقوق بشر اسلامی, شکنجه و زندان و مصاحبه اجباری کارگران را تنها بخاطر اعتراض به عدم دریافت حقوق و مزایا و اعدام و ترور فعالان سیاسی, مدنی را عطوفت الهی می دانند. قتل و عام دسته جمعی زندانیان سیاسی  همانند سال 67 هم که در حیطه تخصصی ولی فقیه یا امام است.

6 – تخصص در راه اندازی" آتش به اختیار" .

خامنه ای گفت:" من به همه آن هسته های فکری و عملی جهادی, فکری, فرهنگی در سراسر کشور مرتبا می گویم, هرکدام کار کنید, مستقل و به قول میدان جنگ, آتش به اختیار." او پیش بینی کرده بود که در مقابل سیل اعتراضات مردم بجان آمده از فقر و نداری, نیروهای انتظامی, سپاه پاسداران و.... نمی توانند ایستادگی کنند. بنابراین خواستارسازماندهی" آتش به اختیار" از میان نیروهای اطلاعاتی, امنیتی, بسیج, سپاه وذوب شدگان در ولایت شد. این نیروها در اعتراضات اخیر, معترضان را از نزدیک و پشت سر, با اسلحه های صدا خفه کن نشانه گرفته و یا  با اسلحه های دوربین دار  از پشت بامها به تظاهرکنندگان تیر اندازی کرده اند, در مواردی نیز از زخمی کردن نیروهای انتظامی و نظامی ابا نداشتند. شبه نظامیان" آتش به اختیار" همچنین مسئول شناسائی معترضین بودند تا آنان را در محل و زمان مناسب دستگیر, یا بقتل برسانند. اخباری که از پیداکردن اجساد در رودخانه ها و سدها و محله های پرت گزارش شده, حاکی از عملکرد این نیروهاست. اختیارات این نیروها بسیار وسیع بوده و حتا یکی از این نیروها که فرماندار شهرستانی بوده, با افتخار می گوید" من دستور آتش دادم". عملکرد شبه نظامیان" آتش به اختیار" حتا در عراق هم به ثبت رسیده است.

7 – معامله با ترامپ و توطئه عراق دوم.

جمهوری اسلامی بشدت مورد خشم فزاینده مردم قرار گرفته و بحران اقتصادی, سیاسی و فساد تمامی وجودش را گرفته است. ولایت فقیه در چنین موقعیتی, راهی جز تسلیم در مقابل خواسته های 12 ماده ای امریکا و اعلان علنی آن نمی بیند. بنابراین تقاضای میانجیگری ژاپن از طرف جمهوری اسلامی آخرین سناریوی جمهوری اسلامی است. اگر رژیم در این راه با مانعی روبرو نشود, ایران تبدیل به افغانستان یا عراق دوم خواهد شد.  

8 – تخصص شکست خورده, ایجاد اختلاف میان مردم.

ایران کشوریست چند ملیتی و دارای مذاهب مختلف. با اینکه جمهوری اسلامی توانست با تثبیت قانون اساسی حکومت شیعه را رسمیت و روحانیت شیعه رابقدرت رساند.  باوجود این قدرت گرفتن حکومت مذهبی "شیعه" و تصاحب ارکان قدرت به دست شیعیان حکومتی, اختلافات مذهبی و ملی نتوانست بین مردم رواج و به درگیری بین ملتها و مذاهب مختلف بیانجامد. تظاهرات اخیر بر علیه جمهوری اسلامی نشان داد که رژیم درسیاست راه اندازی درگیری مذهبی و ملی کاملا شکست خورده است.  

9 – ایجاد رعب و وحشت.

هر چند رژیم توانست در مقطعی با سازماندهی مراکز مذهبی, مساجد, تکایا, امامزاده ها و راه اندازی نمازهای جمعه در شهرها, خرافات مذهبی و ترس از جهنم  را رواج دهد, اما وضعیت کنونی وعملکرد رژیم, مردم را حتا از باورهای دینی گریزان کرده است. در شرایط کنونی رژیم تنها به سرکوب فیزیکی, توسط دستگاهای سرکوب همچون نیروهای نظامی " سپاه, بسیج, انتظامی و آتش به اختیار" و اطلاعاتی" وزارت اطلاعات و اطلاعات سپاه" و قوه قضائیه روی آورده که با تشدید اعتراضات مردمی و ایجاد شکاف در درون نیروهای سرکوب  توان خود را از دست داده است.

اعتراضات اخیر در مقایسه با اعتراضات گذشته نشان داد که رژیم در بحرانی لاینحل بسر میبرد و ماشین سرکوب دیگر کارائی ندارد و شیرازه نیروهای رژیم در هم ریخته و اختلافات درونی رژیم حادتر می شود. از طرف دیگر, از ترس مردم بشدت کاسته شده  و هربار منسجمتر و متشکلتر وارد میدان می شوند. پیش بینی می شود, حرکت بعدی بسیار منسجم و سازماندهی شده خواهد بود و رژیم را به عقب نشینی مجبور و در نهایت طومار ننگین جمهوری اسلامی را درهم خواهد پیچید.

زنده باد آزادی, برابری و عدالت اجتماعی      برقرار باد جمهوری شوراهای مردمی