gallery image

20 November 2022

ترس و وحشت خامنه ای از کارگران و زنان

خامنه ای در سخنرانی روز شنبه 27 آبان با هشدار به مهره های خسته و وامانده رژیم  از آنان خواست که برای موج حرکت بنیان کن کارگران و زنان آماده شوند. هرچند او سعی کرد به حاضرین با قصه های همیشگی و نسبت دادن جنبش اخیر به دشمنان خارجی و داخلی و اعلام شکست جنبش فراگیر اخیر روحیه دهد اما بعید به نظر می رسد که حاضرین را قانع کرده باشد. او برای توجیه گفته خود دلایل پراکنده ای دال بر ناتوانی دشمنان در غلبه بر مسلمین عنوان کرد. او از جمله به شکست و فرار مفتضحانه امریکا از افغانستان اشاره و گفت:" کشور افغانستان یک نمونه نزدیک و بارز است که آمریکائی ها به بهانه مردمی نبودن حکومت، به آنجا حمله نظامی کردند، اما بعد از 20 سال جنایت و غارت، همان حکومتی که علیه آن اقدام کرده بودند، سرکار آمد و آنان با فضاحت خارج شدند." از اینکه آمریکا، افغانستان را به نابودی کشاند و با شکست سیاست دخالت مستقیم حکومت اسلامی قرون وسطائی فوق ارتجاعی" طالبان" و ضد زن به جای خود بر مردم افغانستان حاکم کرد، در آن شکی نیست. اما خامنه ای اشاره ای به نقش دلالی جمهوری اسلامی در بقدرت رسیدن طالبان نکرد، حمتن یادش نرفته که ظریف" وزیر امور خارجه وقت ولی فقیه" و شمعخانی" دبیر شورای عالی امنیت" از هیئت طالبان" مورد نظر امریکا" به نمایندگی " ملا عبدالغنی برادر" در بهمن ماه سال 1399  پذیرائی تا رضایت امریکا را از انتقال قدرت بدون مشکل جلب کنند. اما در موقعیت کنونی جمهوری اسلامی با وجود ناتوانی در کنترل جنبش مردمی نا امیدی از ثبات رژیم در بین کشورهای سرمایه داری غرب به رهبری امریکا را تقویت کرده است.

خامنه ای دریافته است که عمق بحران " اقتصادی، اجتماعی، فرهنگی و حقوق زنان و ملیتها" در این چند دهه به حدیست رسیده است که با زندان و شکنجه و کشتار کودکان و ایجاد ترس و وحشت و همچنین کنترل و قطع اینترنت با کمک شرکتهای اروپائی نمی تواند جلوی سیل بنیان کن را بگیرد. او نگران پتانسیل بالقوه کارگران و زنان است که اگر این پتانسیل تبدیل به بالفعل شود سیلی خواهد شد که کل نظام را از ریشه کنده و با خود خواهد برد. سه موضوعی که خامنه ای را دچار وحشت کرده می توان بشکل زیر بیان کرد.

الف – خامنه ای با اینکه به شکست سیاستهای اقتصادی و امنیتی و فرهنگی در این چند دهه اقرار می کند ولی از نسبت دادن اعتراضات اخیر به" دشمنان داخلی و خارجی"، دست برنداشته و جنبش اخیر را به دو مرحله تقسیم می کند. هر چند ادعای شکست" مرحله اول" وی، نیروهای رژیم را که شاهد گسترش اعتراضات هستند راضی نکرد. او بلافاصله با بیان اعتراض نهفته کارگران و زنان، شوک دردناکی را به حاضرین وارد و چرت آنها را پاره کرد. او در این مورد می گوید:" تا این ساعت بحمدالله دشمن شکست خورده است، اما دشمن هر روز کید و مکری دارد و با شکست امروز، ممکن است سراغ اقشار مختلف همچون کارگران و زنان برود اگر چه شآن بانوان و کارگران با شرف ما بسیار بالاتر از آن است که تسلیم بدخواهان شوند و فریب آنان را بخورند." او با دشمن نامیدن معترضین فتوای خود را صادر کرد. کارگران و زنان هم را دشمنان بالقوه نامید که بسادگی گول خورده و به دشمنان بالفعل تبدیل می شوند. اما او باید از خواب رویائی بیدار و بداند که همین زنان و کارگران آگاه هستند که رهبری جنبش را در اختیار دارند.

خامنه ای چرا از این دو گروه وحشت دارد؟   

1 – یکی از اساسی ترین پایه حکومت اسلامی ضدیت با حقوق انسانی زن است. زن در ایدئولوژی و قوانین اسلامی عنصری ناقص" درجه 2" و کالائیست در اختیار مرد. جمهوری اسلامی با تصویب و اجرای چنین قوانینی تمامی حقوق انسانی را از زنان سلب کرده است. جنبش اخیر زنان درست بر ضد چنین قوانینی برخاسته و خواهان آزادی، برابری" مرد و زن" در تمامی مراحل زندگی، لغو قوانین مبنی بر کالائی بودن زن و تبعیض جنسیتی و ابزاری همچون حجاب اسلامی" اجباری" است که این خواسته ها با اساس اسلام و قوانین مدنی جمهوری اسلامی ضدیت دارد. بنابراین ترس و وحشت خامنه ای از اینجاست که در صورت اجرای چنین خواسته هائی دیگر اسلام موجودیت خود را از دست داده و حکومت اسلامی و تشکیلات روحانیت نابود می شود.

2 -  اسلام کارگر را همردیف رعیت می داند که برای مالک یا سرمایه دار در کارخانه یا زمین کشاورزی کار می کند و هیچ گونه حقوقی غیر از مزد کاری که کارفرما تعیین می کند ندارد. جمهوری اسلامی با چنین دیدی، امنیت شغلی، حق بیمه، تعین حداقل دستمزد عادلانه و بسیاری از امتیازات شغلی کارگران را از بین برد و کارگران را مانند برده در اختیار پیمانکاران گذاشت و کارگران مجبورند بصورت روزمزد" موقت و یا پروژه ای" کار کنند. از طرف دیگر جمهوری اسلامی با سیاست نئولیبرالیستی و اجرای طرح خصوصی سازی، صنایع، شرکتهای تولیدی و خدماتی، معادن، آموزش و پرورش، بهداشت و درمان را به نهادهای حکومتی" مذهبی، نظامی،امنیتی"، دلالان و رانتخواران واگذار و صنایع و تولید داخلی به نابودی کشانده شد. حال محور خواسته های کارگران، برگشت تمامی صنایع و کارخانجات و.. واگذار شده به بخش خصوصی، به مالکیت عمومی و اداره آنها توسط شورای کارگران و به رسمیت شناختن ثبات شغلی با برخورداری از بیمه ها و تعیین حداقل دستمزد با نظر شورای کارگران و.... که این موضوع شامل مراکز و موسسات آموزشی و بهداشت و درمان و بیمه و بیمارستانها هم می شود. بنابراین خامنه ای می داند که برآورده شدن خواسته های جنبش طبقه کارگر برابر است با نابودی جمهوری اسلامی.  

ب – خامنه ای در مورد کاربرد کلمه" ملت" و" امت" دچار تناقض گوئی است . در ایدئولوژی اسلامی، مردم در سرزمینهائی که حکومت اسلام حاکم باشد به دو دسته تقسیم می شوند،" مسلمان" که حق مالکیت و قضاوت دارند و و" غیر مسلمان و کافر" که خراج پردازند. مسلمانان نیز خود به دو دسته تقسیم می شوند، "حاکمان" که شامل عالمان دینی می شوند و مسلمانان عادی که" امت" نامیده می شوند. بنابراین در حکومتهای اسلامی ملت به مفهوم متعارف وجود ندارد. جمهوری اسلامی خود را نماینده اسلام شیعه، ولی فقیه را حاکم و نماینده امام دوازدهم و بقیه شیعیان را مقلد" امت" و دیگران را کافر یا غیر مسلمان می شمارد. خامنه ای در سخنانش بلافاصله با نامبردن از کلمه ملت به تعریف آن می پردازد و می گوید" ملت مسلمان" و به بیان" شیعه" می گوید" ملت قرآن و امام حسین". او با حمله به مردم بپا خاسته از ظلم و بیدادگری، می گوید:" ادعا می کنند طرفدار ملت ایران هستند در حالی که ملت ایران," ملت مسلمان" و " ملت قرآن و امام حسین" است، آیا کسانی که به امام حسین و به اربعین و راهپیمائی میلیونی آن اهانت و بی حیائی می کنند، طرفدار ملت ایران هستند؟" او روشن می سازد که تنها کسانی" ملت" حساب می آیند که" امت" ولی فقیه باشند. بنابراین کردها، بلوچ ها، ترکمن ها که اکثریت سنی هستند نیز جز انسانهای درجه 2 شمرده می شوند. با چنین برداشتی صحبت از حقوق ملتها خودجرم به حساب آمده و شامل فتوا می شود. جمهوری اسلامی ضربات بسیار مخربی به ساختار اجتماعی، فرهنگی، زبان و آداب و رسوم ملل وارد کرده است. مللی که دارای زبان غیر فارس هستند به کلی امکان آموزش به زبان مادری نداشته و دخالت در امور مدیریت داخلی ملل محروم و با بهانه های تجزیه طلبی، کوچکترین خواسته های بحق کارگران و سایر زحمتکشان این مناطق، با بی رحمی و شقاوت سرکوب می شوند. بلوچستان می تواند نمونه آشکاری باشد که جمهوری اسلامی با جنایتهائی که در این منطقه راه انداخته، به یکی از فقیر ترین مناطق کشور تبدیل و مردم را حتا از آب آشامیدنی سالم محروم ساخته است. با توجه به خیزش عمومی و عمق اتحاد و همبستگی ملل، بهانه تجزیه طلبی رژیم خنثا و مردم بپا خاسته ایران ثابت کردند که تنها با رفع تبعیض" فرهنگی، جنسیتی، زبانی، ملی و.." و دخالت مستقیم در تعیین سرنوشت خود، می توانند با حقوق برابر، به زندگی مسالمت آمیز در کنار هم ادامه داده و با سیستم فدرالی که توسط شوراهای مردمی اداره می شود، ایرانی آباد و قابل زندگی برای همه بسازند.

موارد بالا نشان می دهد که رژیم جمهوری اسلامی بنا به ماهیت ایدئولوژی، نه می تواند و نه می خواهد به خواسته های مردم جواب دهد. بنابر این رژیم جمهوری اسلامی دو راه بیشتر پیش رو ندارد.

1 – جمهوری اسلامی داوطبانه از حکومت صرف نظر و قدرت را به شوراهای مردمی واگذار کند.

2 - رژیم به کشتار و جنایت خود ادامه داده و مبارزات مسالمت آمیز مردم را بالاجبار به سوی مرحله نهائی یعنی مبارزه قهرآمیز توده ای سوق داده و نابودی جمهوری اسلامی را رقم زند.  

 

No comments:

Post a Comment