gallery image

26 December 2023

آخرین شلیکها به پای قانون جنگل در قرن بیست و یکم! قسمت چهارم

قسمت چهارم  

  تصویب قطعنامه دمبریده امارات متحده عربی" جمعه 22 دسامبر" بعد از کش و قوسهای فراوان نشان داد که این قطعنامه توطئه ای جز بازی پشت پرده امریکا با کشورهای عربی و دولت خودگردان فلسطینی برای ادامه کشتار مردم غزه توسط دولت یهودی" اسرائیل" و راندن فلسطینیان از غزه و گسترش شهرکهای یهودی نشین نبوده است. این قطعنامه دمبریده تنها چراغ سبزی بود از طرف شورای امنیت به ارتش اسرائیل که بتواند با خیالی آسوده به نسل کشی و قتل و عام کودکان، نوزادان، زنان و مردان پیر و چوان ادامه تا جان بدربردگان مجبور به فرار از غزه شوند، نه حل مشکل گرسنگی، تشنگی و بی داروئی مردم غزه.  

امارات دارای پایگاه نظامی امریکا و تحت حمایت دولت ایالات متحده و یکی از پیش قراولان عضویت پیمان صلح ابراهیمی است که روابط اقتصادی و دیپلماتیک با اسرائیل دارد. بنابراین دور از انتظار نبود که این کشور کاندیدای چنین ماموریتی باشد. ماموریتی که منجر به شادی نمایندگان امریکا و انگلیس و عکس دسته جمعی با آنها شد. نمایش نماینده حکومت خودگردان فلسطینی همراه با نمایندگان مصر، اردن که در سخنرانی ها از آتش بس فوری و جنایت علیه بشریت بسیار سخن فرسائی می کرد، بعد از صدور قطعنامه دمبریده از خوشحالی در خود نمی گنجید، بسیار بحث انگیز است. اما امریکا با رای ممتنع به قطعنامه ای که با نظر خود تنظیم شده بود، عملن به اهداف خود رسید. امریکا می دانست که بودن و یا نبودن چنین قطعنامه ای تاثیری در ادامه حمله ارتش اسرائیل ندارد، از طرف دیگر خواست به دولتها بفهماند که شورای امنیت سازمان ملل هنوز اهرمیست در دست امریکا.

حمایت رژیمهای عربی و مسلمان منطقه از قطعنامه بیش از پیش نشان داد که نه خواهان  کشور مستفل فلسطینی هستند و نه نگران نسل کشی، گشنگی، تشنگی و بی داروئی فلسطینی ها و هزاران انسان مدفون شده در زیر خروارها آوار. این رژیمها تنها خواهان ادامه حکومت ننگین خود در جوار دولت مذهبی اسرائیل و در پناه مریکا هستند.   

افول نقش مذهب در تحولات آتی خاورمیانه: 

نسل کشی و جنایت علیه بشریت که دولت" یهود" اسرائیل در مورد مردم فلسطین در غزه انجام داد، نقش و ماهیت مذهب را بخوبی و عریان به نمایش گذاشت و به افکار آگاه دنیا ثابت کرد که همزیستی مسالمت آمیز بین انسانها در نظامهای مذهبی امکان ناپذیر است. مردم منطقه از مسلمان گرفته تا یهودی هم اکنون متوجه شده اند که مذهب" دین" ابزاری بوده برای ایجاد ناامنی، غارتگری و دشمنی بین مردم منطقه در دست کشورهای امپریالیستی امریکا و انگلیس و دولتهای مذهبی دست نشانده آنان . پر واضح است که در صورت ادامه دخالت امریکا در منطقه با وجود حکومتهای ارتجاعی و دست نشانده، منطقه صلح و آرامش و همزیستی مسالمت آمیز  بخود نخواهد دید. بنابراین مردم آزادیخواه و برابری طلب منطقه از فلسطینی ها گرفته تا اسرائیلی ها وظایف سنگینی برای گذار از این وضعیت ناهنجار بر عهده دارند. یهودیان آزادیخواه و برابری طلب باید همزمان با محکوم کردن جنایاتی که دولت آپارتاید اسرائیل در حق مردم فلسطین بخصوص در نسل کشی مردم غزه انجام می شود، در مقابل ایجاد شهرکهای یهودی نشین ایستادگی و شهرک نشینها را مجبور به ترک سرزمینهای اشغالی کنند. بدینصورت زمینه دولت سکولار و برابری طلب و بدور از تبعیض نژادی آماده شود.

با توجه به استقامت شجاعانه مردم فلسطینی غزه در زیر بمبارانهای جنایتکارانه و همچنین مبارزه شکست ناپذیر فلسطینی های کرانه باختری رود اردن نشان داد که هرگز اجازه نخواهند داد تا گروههای اسلامی" حکومت مذهبی" به مردم تحمیل کنند و اختلافات مذهبی را در منطقه تداوم بخشند. فلسطینی ها بعد سالها درد و رنج آوارگی بخوبی می دانند که منطقه در صورتی صلح و آرامش را بخود خواهد دید که کشور مستقل فلسطینی با نظام سوسیالیستی مردمی برقرار و منطقه عاری از دخالت کشورهای امپریالیستی شود.

اهداف امریکا در منطقه.

در قسمتهای قبلی به اهداف امریکا در حمایت تمام قد از حمله اسرائیل به غزه اشاره شده است. بی مناسبت نیست که قدری در موضوع تعمق شود. امریکا در منطقه بدنبال حفظ منافع اقتصادی و ژئوپولیتیک است. تسلط کامل بر منابع سرشار انرژی دست نخورده در شرق دریای مدیترانه و آبراه حیاتی کانال سوئز  نیز از مهمترین اهداف استراتژیک آمریکا است. از این زاویه است که امریکا برای تقویت رژیم اسرائیل و گسترش سرزمینی آن به هر قیمتی ادامه می دهد. حمایت بی چون و چرای آمریکا از دولت آپارتاید اسرا ئیل را می توان در موضوعات زیر خلاصه کرد.

1 – وجود ژاندارمی مطمئن همچون اسرائیل برای منافع اقتصادی و ژئوپولیتیک امریکا حیاتیست.  

2 – حفظ اختلافات مذهبی و کنترل دولتهای منطقه و حمایت از آنان در مقابله با جنبشهای داخلی.

3 – نظارت و حفاظت از پایگاهای نظامی مستقر در میادین نفتی سوریه و عراق و کشورهای عربی جنوب خلیج فارس.

4 – گسترش سرزمینی اسرائیل تا کانال سوئز و تسلط کامل بر کانال سوئز و دریای سرخ.

جمهوری اسلامی و نقش ان در مناقشه فلسطین و اسرائیل.

با گسترش دامنه نسل کشی و جنایت علیه بشریت دولت آپارتاید اسرائیل ماهیت طرح شعار نابودی اسرائیل توسط جمهوری اسلامی هر روز رنگ می بازد در حقیقت تاریخ مصرفش بسر آمده بطوری که با رای به قطعنامه سازمان ملل موجودیت اسرائیل را عملن برسمیت شناخت. جمهوری اسلامی برخلاف ادعاها و شعارهای کر کننده نه تنها مخالف ایجاد کشور مستقل فلسطینی است بلکه وجود اسرائیل برای بقای حکومت و حفظ حزب الله و دیگر نیروهای نیابتی حیاتیست. به هر حال جمهوری اسلامی از جنگ غزه و معامله های پشت پرده به دنبال دو هدف اصلی است.

 داخلی:

همانطوریکه شعار مرگ بر آمریکا برای شکست انقلاب ضد امپریالیستی بهمن، بهانه ای بود برای سرکوب تشکلهای شورائی کارگران و سایر زحمتکشان و اعدام مبارزان آزادیخواه و برابری طلب که به تثبیت حکومت اسلامی و قوانین شریعت اسلامی منجر گردید، در نهایت به معامله برجام و مذاکره علنی با امریکا ختم شد. رژیم با استفاده از بحران کنونی غزه و با توسل به شعار مرگ بر اسرائیل" صهیونیست" بدون سر و صدا به اعدام و شکنجه و سرکوب بیرحمانه کارگران و زنان و سایر زحمتکشان مشغول است.

خارجی:

سیاست منطقه ای رژیم بر بی ثباتی در ساختار سیاسی و امنیت داخلی کشورها و همچنین ایجاد اختلاف و کشمکش بین کشورها و ایجاد اختلاف مذهبی پایه گذاری شده است. در همین راستا رژیم نیروهای نیابتی را با هزینه های سرسام آور در منطقه سازماندهی کرده است. با اوج گیری بحران غزه رژیم در موقعیت بسیار دشواری قرار گرفته که نه تمایلی به حذف شعارهایش دارد و نه توانی به ورود عملی به بحران غزه.  

همزمان با تدارک حمله زمینی به غزه توسط اسرائیل،جمهوری اسلامی به امید نیروهای نیابتی همچون حزب الله، همزمان با شاخ و شانه کشیدن و نعره اولدروم بلدروم سر دادن، با لابی های درون حکومتی خود مشغول مذاکره با امریکا بود تا اینکه پیام امریکا توسط عراق، مبنی بر کنترل حزب الله و نیروهای نیابتی خود در عراق  را دریافت کرد. بعد از این پیام، محدوده بازی جمهوری اسلامی و نیروهای نیابتی اش مشخص گردید و تا کنون این محدوده را حفظ کرده و تماشاگر وقایع غزه است و حتا از تظاهرات میلیونی علیه اسرائیل در ایران خبری نیست. اما این وضعیت تا چه زمانی ادامه پیدا خواهد کرد بستگی به اهداف و برنامه های امریکا در منطقه دارد.   

هوثی های یمن:

برخلاف اخبار و گزارشات مطبوعات غربی حوثی های یمن مانند حزب الله جزء نیروهای نیابتی جمهوری اسلامی نیستند و  دارای سرزمین و حکومت مستقلی هستند. بنظر می رسد که حوثی ها دریافته اند که در صورت پیروزی اسرائیل و اسکان اجباری مردم غزه در صحرای سینا، ادامه جنگ به سواحل دریای سرخ و کانال سوئز کشانده خواهد شد. بنابراین حوثی ها به حمایت از غزه و فلسطینیان وارد جنگ شدند تا از طریق فشار اقتصادی بر اسرائیل و نا امن کردن یکی از آبراههای حیاتی" تنگه باب المندب و دریای سرخ"، اسرائیل را به عقب نشینی از غزه مجبور کنند.  

دستجات سیاسی و مطبوعات و خبرگزاریهای ایرانی وابسته به سرمایه داری غرب به رهبری امریکا:  

این گروه بنا به ماهیت  و ابستگی آنها به امریکا از حمله اسرائیل به غزه حمایت می کنند و بمباران و نسل کشی فلسطینیان توسط اسرائیل را مجاز و دفاع از خود می نامند که شاخصترین آنها سلطنت طلبان و خبرگزاری هائی همچون ایران اینترناسیونال و من و تو هستند.

گروهای سیاسی مستقل" ایرانی" و مطبوعات و خبرگزاریهای وابسته به آنها:

این طیف در کل حمله اسرائیل به غزه را محکوم کرده و در اعتراضات خیابانی به مناسبت همبستگی با مردم فلسطین" غزه" و  محکوم کردن کشتار فلسطینیان فعالانه شرکت کرده خواستار آتش بس فوری و پایان نسل کشی هستند.

در انتها می توان یاد آور شد، تا زمانی که سیستم سرمایه داری" نئولیبرالیسم" بر جهان حاکم باشد و قدرت سیاسی بین دلالان و لابی های انحصارات تسلیحات نظامی، مالی و فاسدان دست بدست می شود جنگها پایان ناپذیرند. با وجود اعتراضات جهانی بر علیه نسل کشی فلسطینیان که هم اکنون در جهان جریان دارد، اگر نتواند در ساختار دولتهای سرمایه داری تغییرات ریشه ای بوجود آورد، حتا بعد از هر آتش بس اجباری، آتش دیگری بس فاجعه بارتر برپا می شود. تنها در صورتی جهان به صلح و امنیت و آسایش خواهد رسید که سیستم سرمایه داری سرنگون و سوسیالیسم به معنای واقعی کلمه برقرار گردد. 

 

No comments:

Post a Comment